چون خاطرت شود شاد از تو خدا نگهدار
من شعر رفته از ياد از تو خدا نگهدار
لب بسته است و خاموش در سر هواي عشقت
در دل هميشه فرياد از تو خدا نگهدار
در يك غروب دلگير در زير سيل باران
در كوچه ها زنم داد از تو خدا نگهدار
نقشي كه گفته بودي بر لوح دل نشاندم
جرمش به پاي فرهاد از تو خدا نگهدار
روحم كه بسته ي توست قلبم كه قاب عشق است
عمرم كه رفته بر باد از تو خدا نگهدار.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|