صدايي آمد: «كيستي و از كجايي و چه ميخواهي و نامت چيست و براي چه آمدهاي و چه همراه داري؟»
و صدايي پاسخ داد: «من پيروزم و نامم خجسته است و از پيش خدا ميآيم و خواهان نيكبختي هستم و با تندرستي و گوارايي وارد شدهام و سال نو به همراه آوردهام.»
و صبحگاه نوروز اينگونه آغاز شد.
بيد كهن به رقص درآمد كه: غم مدار
تا من بهياد دارم، نوروز دلفروز
نوروز جاوداني
نوروز مردمي
در وقت خود شكفته و پيروز ميرسد!
تختجمشيد؛ غلبه شير بر گاو نماد غلبه فصل گرما بر زمستان است.
هر چه عقب ميروم باز هم نوروز هست. تاريخ اين سرزمين را برميگردم به آغاز.
اينجا تختجمشيد است، كاخ آپادانا در صبحگاه نوروز و اينجا مجلس سلام نوروزي است.بر پلكان شرقي كاخ آپادانا نقشي است از نمايندگان ايالتها و اقوام ايران، نمايندگان ملتهاي زير فرمان امپراتوري ايران، سفيران و مهمانان كه صف كشيدهاند تا هداياي خود را تقديم كنند و نو شدن سال را جشن بگيرند.
و تختجمشيد پايتختي است كه درآن، آيينهاي مهمي مثل نوروز برگزار ميشد.
و افسانهها ميگويند كه در ايران همواره گرما و روشني و نور بر سردي و تاريكي پيروز بوده است.
در همان پلكان شرقي كاخ آپادانا، كنار صف نمايندگان ملل، شيري گريبان گاوي را ميدرد. شير گرما و تابستان است و گاو سرما و زمستان، و غلبه شير بر گاو به معني پيروزي خورشيد، فرارسيدن نوروز و پايان زمستان است.
تختجمشيد، ديوار شرقي پلكان كاخ آپادانا، نمايندگان ملتها
رديف اول: پارتيها چند جام و يك شتر به همراه دارند.
رديف دوم گنداريان با نيزه و سپر، گاو كوهانداري هديه آوردهاند. در همين رديف دو نفر از سكاييها با كلاه نوك تيز و خنجر درحاليكه جامهاي در دست دارند، ديده ميشوند.
رديف سوم: پارتويها تعدادي كاسه و پياله و يك شتر دوكوهانه با خود دارند. در همين رديف فردي از ايونيه كلاه در دست ديده ميشود.
اين اسمها، نام ملتهاي تحت فرمان امپراتوري هخامنشي است.
نوروز چيست؟ نخستين روز است از فروردينماه و زينجهت روز نو نام كردند، زيراك پيشاني سال نو است... و اول روزي است از زمانه، و بدو فلك آغازين گشتن.
اين را ابوريحان بيروني ميگويد.
با پيام دلكش
«نوروزتان پيروز باد»!
با سرود تازة
«هر روزتان نوروز باد»!
شهر سرشار است از لبخند ما
از گل، از اميد
تا جهان باقياست اين آيين جهانافروز باد!
قديميها ميگويند زمين روي يك شاخ گاو است و اين گاو روي گرده يك ماهي است و ماهي در دريا و دريا در جايي در دست حضرت علي ع است. در زمان تحويل سال اين گاو براي رفع خستگي زمين را از روي يك شاخ به روي شاخ ديگر مياندازد. هنگام انتقال زمين از شاخي به شاخ ديگر تخممرغ روي آينه و نارنج دركاسه آب ميچرخند و ماهي در تنگ بيحركت ميماند. و براي همين است كه سر سفره هفتسين آنها را ميگذاريم.
سبزه سبز كردن از آيينهاي كهن ايرانيان است. مردم رشد خوب دانهها را به فال نيك ميگرفتند و آن را آغازي براي فصل كشاورزي ميدانستند.
آنقدر همهچيز قديمي است كه پر از انگار و شايد ميشود.ميگويند بر خوان نوروزي هفت خوراكي ميچيدند.
ميگويند هفتسين از هفت سيني آمده و در گذشته هفت دانه را در هفت سيني سبز ميكردند.
ميگويند روزگاري در بعضي جاهاي ايران هفت ميم يا هفت چين يا هفت شين ميچيدند.
ميگويند... و در همه قولها هفت وجود دارد.
9
و اين هفتسين عزيز ما...
بر سفره نوروزي ما سبزه است و سيب و سركه و سماق و سير و سنجد و سمنو به نشانه رويش و زايش و سلامتي و سرسبزي.
و قرآن و سنبل و سكه و سپند(اسفند) و آينه و شمع و شيريني و تخممرغ رنگي و ماهي قرمز.
و در شهرهايمان هر يك به رسمي پايبنديم. شير يا ماست يا نان يا پنير يا سبزي يا برنج يا...
و مينشينيم دور هم پاي اين سفره به انتظار لحظه يا مقلبالقلوب...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
قسمت هايي از شعرهاي فريدون مشيري
منابع مورد استفاده:
«نوروز، جشن نوزايي آفرينش»، نوشته علي بلوكباشي، «جشنهاي ايرانيان»، نوشته عسكر بهرامي و «تخت جمشيد»، نوشته علي سلطانزاده، هر سه كتاب از مجموعه
«از ايران چه ميدانم؟»، ناشر: دفتر پژوهشهاي فرهنگي.