نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 03-17-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ايرانيان خيلي به يكديگر هديه مي دهند و از هر فرصت براي هديه دادن استفاده مي نمايند. هر كس كه به خانه ي ديگري مي رود به اندازه ي بضاعت خود و شان ميزبان هديه اي براي او مي برد و هر كس كه از سفر مي ايد براي خويشاوندان و دوستان هديه مي آورد و آنها نيز هدايايي به او مي دهند. در فصل بهار،بهترين هديه گل مي باشد و مردم هنگام رفتن به خانه ي دوستان گل مي برند و كساني كه باغ بزرگ و گل فراوان دارند،در بامداد،دسته هاي گل زيبا مي بندند و به وسيله ي خدمه براي خويشاوندان و دوستان مي فرستند. در فصل گل،در اصفهان هر كه را كه مي بينيد گلي در دست دارد و آشنايان وقتي در معابر به هم مي رسند گل هاي خود را به هم تقديم مي كنند.
رسم دادن هديه طوري در ايران متداول است كه محال مي باشد كاري بدون دادن و گرفتن هديه به انجام برسد. در اصفهان ضرب المثلي است به اين مضمون كه ” از خانه ي قاضي به همان شكل كه رفته اي،برمي گردي ” يعني اگر با دست پر رفته باشي با دست پر مراجعت خواهي كرد و قاضي منظور تو را اجابت خواهد نمود و گر نه بدادت نخواهد رسيد. اگر يك رعيت هم بخواهد به شاه عباس شكايت نمايد بايد هديه اي برايش ببرد ولو يك جوجه باشد.
در هيچ يك از ممالك جهان به اندازه ي ايران اسم خدا برده نمي شود. تمام ايرانيان از اعلي گرفته تا ادني،از بامداد تا شام،قبل از هر كار و هر معامله نام خدا را بر زبان مي آورند و به خدا سوگند ياد مي كنند. درباري ها هنگام قسم خوردن مي گويند ” به سر شاه ” يعني بر سر مقدس پادشاه سوگند ياد مي كنيم و غير درباري ها بنام خدا و بعد از پروردگار، بنام ” علي ” سوگند ياد مي نمايند.
ادب و نزاكت ايرانيان چون بحدي است كه نمي توان مزيدي براي آن تصور كرد بشكل تملق و اغراق در تملق گويي در آمده است و من فكر مي كنم كه در جهان ملتي نيست كه به قدر ايران در تملق گفتن،اغراق بگويد. وقتي دو نفر در بازار به هم مي رسند و آشنا هستند،يكي از آنها به ديگري مي گويد من كوچكترين غلام شما هستم. ديگري جواب مي دهد كه من غلام كوچكترين غلام شما مي باشم و چون در ايران، وقت زياد ارزش ندارد اين گفت و شنود مقرون به تملق و اغراق تا يك ربع ساعت ادامه پيدا مي كند.
اغراق هايي كه درباري ها هنگام تملق گفتن،نسبت به شاه عباس ثاني بر زبان مي آورند از حوصله ي نوشتن خارج است و طوري شاه عباس ثاني را تجليل مي كنند كه خورشيد و ماه و تمام ستارگان آسمان را،برده ي آستان او مي دانند و مي گويند خورشيد و ماه به امر شاه عباس ثاني طلوع و غروب مي كند. همه ي اين تملق هاي عجيب،در مورد وصف زيبايي هم به گوش مي رسد يا خوانده مي شود.
در اصفهان وصف زيبايي زنها مرسوم نيست زيرا اهل ذوق،زنها را نمي بينند تا اينكه زيبايي آنها را وصف نمايند و در عوض زيبايي مردهاي جوان را وصف مي كنند و مي گويند فلان مرد جوان آنقدر زيبا مي باشد كه خورشيد و ماه فقط به اميد اينكه بتوانند جمال وي را ببينند،در بامداد و آغاز شب طلوع كنند.


در كشور ايران،سفر كردن براي سياحت و اطلاع از اوضاع جاهاي ديگر مرسوم نيست و حتي دور از تجمل است. يك ايراني سفر نمي كند مگر براي دو منظور،يكي براي استفاده ” به هر شكل كه باشد ” و ديگري براي زيارت.
ايرانيان نمي توانند قبول كنند كه شخصي خانه و وطن خود را رها كند و به كشور ديگر برود فقط براي اينكه از وضع زندگي مردم در آم كشور و وضع جغرافيايي آنجا اطلاع حاصل نمايد،به همين جهت هر اروپايي كه به ايران سفر كند و بگويد براي جهانگردي آمده،مورد سوءظن قرار مي گيرد و ايرانيان او را جاسوس فرض مي كنند،اما اگر بگويد كه براي تجارت آمده،نسبت به وي ظنين نمي شوند زيرا حس مي كنند كه او براي جلب منفعت سفر كرده است. من چون با عنوان تاجر وارد ايران شدم . براستي تجارت مي كردم مورد سوءظن نبودم.
يكي از كارهاي مشكل پادشاه ايران،سان ديدن قشون است و سان ديدن ارتش ايران گاهي سه ماه طول مي كشد،چون در ايران،قشون را مثل قشون هاي اروپايي سان نمي بينند و به عقيده من سان ديدن قشون در ايران بهترين نوع سان ديدن در سراسر جهان است. رسم سان ديدن در ايران از اين قرار مي باشد كه هر روز يك فوج ” هنگ ” از افواج ارتش وارد قصر سلطنتي مي شود و در يك قسمت از باغ صف مي بندد. بعد پادشاه ايران در جاي مخصوص مي نشيند و افسري كه فرمانده فوج است،اسامي يكايك سرباران را با صداي بلند بر زبان مي آورد و في المثل مي گويد ” رجبعلي فرزند حستعلي ” چون در ايران وقتي اسم كسي را مي برند نام پدرش را هم ذكر مي نمايند. سربازي كه نامش برده شد از صف خارج شده و به حضور پادشاه مي رسد و شاه به دقت قيافه و لباس و كفش و اسلحه سرد و گرم او را از نظر مي گذراند و سوال هايي راجع به وضع او و خانواده اش و طرز رفتار افسران با وي،مي نمايد و مي پرسد كه آيا مستمري ساليانه خود را دريافت كرده است يا نه؟
در ايران مثل اروپا حقوق سربازان را افسري كه فرمانده ي هنگ آنها مي باشد،تحويل نمي دهند كه او بين سربازان تقسيم كند كه مبادا سوءاستفاده شود و روساي افواج،قسمتي از حقوق سربازان را بنفع خود بردارند. در ايران،هر افسر و هر سرباز حقوق خود را مستقيم از صندوق دارهاي پادشاهي ” در هر ولايت كه باشد ” دريافت مي كند و اين رسم را شاه عباس بزرگ در ايران بنا نهاد. وضع زندگي سربازان در ايران خوب است و مي توان گفت سرباز ايراني از حيث وضع معاش خوشبخت ترين سرباز دنيا مي باشد و برخلاف بعضي از كشورهاي شرق،زندگي سربازان تحميل بر مردم نمي شود. مزاياي اينگونه سان ديدن اين تست كه پادشاه ايران يكايك سربازان خود را مي بيند و با آنها صحبت مي كند و سربازان پادشاه را از نزديك مي بينند و با او صحبت مي كنند. سربازان ايراني دلير هستند و اگر افسراني لايق داشته باشند مي توان آنها را از بهترين سربازان دنيا دانست.


متاسفانه رسم خوردن ترياك كه از رسوم اشراف ايران است بين افسران ايران است بين افسران ايراني رواج يافته و آنها را سست كرده است. اشراف ايران،ترياك را در شراب حل مي كنند و مي خورند و بعد از ساعتي كه از خوردن ترياك گذشت،دچار رخوت مي گردند و سر را بر متكايي مي گذارند و دراز مي كشند و به خواب مي روند،بدون اينكه خواب كامل باشد بلكه حالي بين خواب و بيداري دارند كه خيلي از آن لذت مي برند.
رسم خوردن ترياك بين اشراف ايران از علايم بزرگي است و جوان ها براي اينكه خود را بزرگ نشان بدهند از سالخوردگان تقليد مي نمايند و من در ايران اشراف زادگان چهارده و پانزده ساله را ديده ام كه ترياك مي خوردند و ساعت ها بر اثر نشئه ترياك در خواب و بيداري بسر مي بردند و به قول ايرانيان چرت مي زدند. رسم خوردن ترياك در بين اشراف و افسران قشون،روحيه ي جنگي اشراف اصفهان و افسران ارتش را ضعيف كرده اما سربازان ايران كه وسيله خوردن ترياك را ندارند،دلير مي باشند.
همانطور كه در فرانسه يك سپاه از اصيل زادگان هست كه به اسم تفنگداران خاصه سلطنتي موسوم مي باشد در ايران هم سپاهي از اشراف وجود داشت به اسم ” كورچ ” كه سربازان سپاه مزبور همه از بزرگان طوائف و عشاير ايران بودند و بايد دانست كه سلسله ي صفويه را روساي عشاير و طوائف ايران روي كار آوردند. سپاه كورچ چون متشكل از روسا و بزرگان طوائف و عشاير ايران بود خيلي قوي شد و شاه عباس اول كه پايتخت را از قزوين منتقل به اصفهان كرد از نفوذ سپاه مزبور ترسيد و ان را منحل كرد. امروز در ايران سپاه كورچ وجود ندارد اما افسران ارتش ايران اكثر از اشراف يعني روساي عشاير و طوائف هستند و حتي بين آنها نيز ” حيدري ” و نعمتي ” ديده مي شود. شاه عباس اول كوشيد كه حيدري و نعمتي را در ايران براندازد اما نتوانست و فقط موفق شد كه در اصفهان مانع از اختلاف حيدري و نعمتي شود.
و اما منشاء اختلافات حيدري و نعمتي بر سر چه چيزي بود؟
ايرانيان با اينكه شيعه ي دوازده امامي هستند و همه پيرو يك مذهب مي باشند به مناسبت مختصات خودگويي كه مجبورند يكي از بزرگان روحاني را پيشوايي خود قرار دهند. در هريك از شهرهاي ايران يكي از بزرگان روحاني،يا يكي از عارفان،پيشواي مردم مي باشند و سكنه ي شهري فتواي آن مرد را مي پذيرند و به موقع اجرا مي گذارند. از جمله كساني كه در ايران مقتداي مردم مردم بود،مردي به شمار مي آمد به اسم شيخ حيدر مرشد خانقاء اردبيل يعني رئيس آن خانقاء،و خانقاء درويشان در اردبيل كانون اوليه و اصلي صفويه است و پدران سلاطين صفويه در مدت دويست سال، پسر بعد از پدر،مرشد خانقاء اردبيل بودند تا اينكه صفويه از آنها بوجود آمد. شيخ حيدر در ايران مريدان زياد داشت و مريدان او را به اسم ” حيدري ” مي خواندند و فرزندان آنها بعد از مرگ پدرشان همچنان مريد شيخ حيدري مي شدند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید