روزهاي بي تو بودن ، چه غريبانه از پي
هم ورق مي خورند ...
از پشت پنجره ها ، انتظار نگاهي را مي كشم
كه همه احساسم را نثار قطره هاي بلورين
اشكش نمايم .
برگرد و ديوار فاصله ها را بشكن .
دستهاي پر غرورت را سايه بانم كن .
تو پناه اين خسته دلي .
رهايم نكن در اين تاريكي مطلق .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|