نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 03-20-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بهار شد در میخانه باز باید کرد

بهار شد در میخانه باز باید کرد

بهاریه های امام خمینی (ره)



عید نوروز




باد نوروز وزیـــده‌است به کوه و صحرا

جامه عیـــد بپـــوشنـــد، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبـــود راه به دوست

نازم آن مطـــرب مجلـــس کـــه بود قبله نما

صوفی و عارف ازین بادیه دور افتـادند

جــام می‌گیر ز مطــرب، که رَوی سوی صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند

من ســرمست، ز میخـــانه کنـــم رو به خدا

عید نوروز مبارک به غنــــی و درویش

یار دلدار، ز بتخــانـه دری را بـــگشا

گر مرا ره به در پیر خــرابات دهی

بــه سر و جان به سویش راه نوردم نه به پا

سالها در صف اربـاب عمائم بودم

تـا بـــه دلـــدار رسیدم نـــکنم باز خــطا


بهار شد در میخانه باز باید کرد


بهار شد در میخانه باز باید کرد

به سوی قبله عاشق نماز باید کرد

نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد

که دل ز هردو جهان بی نیاز باید کرد

کنون که دست به دامان سرو می‌نرسد

به بید عاشق مجنون، نیاز باید کرد

غمی که در دلم از عشق گلعذاران است

دوا به جام می‌چاره ساز باید کرد

کنون که دست به دامان بوستان نرسد

نظر به سرو قدی سرفراز باید کرد


قصیده بهاریه




آمد بهار و بوستان شد اشک فردوس برین

گلها شکفته در چمن، چون روی یار نازنین

گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بی شمر

افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین

از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان

وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیبای چین

از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوی جان فزا

وز سوری و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین

از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان

وز سوسن ونسرین زمین، چون روضه خلدبرین

از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم

وز فیض ژاله گلستان، رشک نگارستان چین

از قمری و کبک و هزار آید نوای ارغنون

و ز سیره و کوکو وسار، آواز چنگ راستین

تا باد نوروزی وزد، هرساله اندر بوستان

تا ز ابر آذاری دمد ریحان و گل اندر زمین

بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان

بر دوستانت هر مهی بادا چو ماه فرودین.

توجه: در بالا تنها بخش کوتاهی از این قصیدهٔ طولانی آورده‌شده‌است.

دوبیتی‌ها

این عید سعید عید اسعد باشد

ملت به پناه لطف احمد باشد

برپرچم جمهوری اسلامی ما

تمثال مبارک محمد(ص) باشد


این عید سعید عید حزب الله‌است

دشمن زشکست خویشتن آگاه است

چون پرچم جمهوری اسلامی ما

جاوید به اسم اعظم الله‌است
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 03-20-2010 در ساعت 10:54 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید