نقل قول:
نوشته اصلی توسط Younes
البته آریانا جان من اعتقاد ندارم که عشق چیزی فراعقلی باشه. نمیدونم شاید چون فلسفه می خونم رابطه ی خوبی با عشق و عرفان ندارم هر چند لذتش و این که ما رو به جاهای والایی می بره رو حس کردم. آخه می دونین مثلا امید میگه عشق ما رو تا فلان جا می بره یا هدف عشق بهمان چیزه. خب آخه مشکلش اینه که نمیشه مطمئن بود یعنی نمیشه ثابت کرد یعنی از لحاظ فلسفی قابل قبول نیست. تازه اونم برا آدم شکاکی مثل من. من ترجیح می دم تصور کنم که این ها توهمه(یه وقت بد برداشت نشه منظور از توهم این که تصور چیزی ورای امکان وجود)
|
يونس جان به هر حال هر كس عقيده اي داره ..براي مثال مولانا و محي الدين ابن عربي كه در يك زمان زندگي ميكردند و از زمان خودشون تا به الان اسم و رسمي داشتن و دارند ..اما با هم هيچ رابطه اي نداشتند ..چون مولانا مخالف فلسفه بود و همه چيز رو در عشق ميدونست ...اما ابن عربي فلسفه و عشق رو با هم آميخته بود...به هر حال به نظرم يا بايد راحت زندگي كرد و چشمها رو بست روي حقيقتي كه پنهان شدس... يا بايد به اون حقيقت رسيد و اطمينان كرد به چيزي كه چشم نميبينه و عقل درك نميكنه اما روح به دنبال اون حقيقت هست و ميبينه.. اگر لحظه اي در سكوت محض روح رو در اختيار خودش بگذاريم..فكر كنم پي ببريم كه تشنه ي اون حقيقت هست....و از دست ما و عقل و انديشه و زمين و آسمان و هر بندي و هرچيزي كه تعريف شده هست فراريست.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear