موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #348  
قدیمی 03-25-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تا کی از دست تو خونابه خورم؟
رحمتی، کز غم خون شد جگرم

لحظه لحظه بترم، دور از تو
دم به دم از غم تو زارترم

نه همانا که درین واقعه من
از کف انده تو جان ببرم

چه شود گر بگذری تا من
چون سگان بر سر کویت گذرم؟

آمدم بر درت از دوستیت
دشمن آسا مکن از در، بدرم!!

دم به دم گرد درت خواهم گشت
تا مگر بر رخت افتد نظرم

خود چنین غرقه به خون در، که منم
کی توانم که به رویت نگرم؟

تا من از خاک درت دور شدم
نامد از تو که بپرسی خبرم؟

کرمت نیز نگفت از سر لطف
که: غم کار عراقی بخورم

عراقي
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید