نمایش پست تنها
  #210  
قدیمی 03-29-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلارام , نهان گشته ز غوغا
همه رفتند و خلوت شد برون آ

برآور بنده را از غرقه خون
فرح ده روی زردم را ز صفرا

کنار خویش دریا کردم از اشک
تماشا چون نیایی سوی دریا

چو تو در آینه دیدی رخ خود
از آن خوشتر کجا باشد تماشا

غلط کردم در آیینه نگنجی
ز نورت می‌شود لا کل اشیاء

رهید آن آینه از رنج صیقل
ز رویت می‌شود پاک و مصفا

تو پنهانی چو عقل و جمله از تست
خرابی‌ها , عمارت‌ها , به هر جا

هر آنک پهلوی تو خانه گیرد
به پیشش پست شد بام ثریا

چه یاری یابد از یاران همدل
کسی کز جان شیرین گشت تنها

به از صبحی تو خلقان را به هر روز
به از خوابی ضعیفان را به شب‌ها

تو را در جان بدیدم بازرستم
چو گمراهان نگویم زیر و بالا

چو در عالم زدی تو آتش عشق
جهان گشتست همچون دیگ حلوا

بگو باقی تو شمس الدین تبریز
که به گوید حدیث قاف عنقا

مولانا
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید