نمایش پست تنها
  #827  
قدیمی 03-30-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض با خويشتن نشستن در خويشتن شكستن

با خويشتن نشستن
در خويشتن شكستن

...

نه، نه، نه
اين هزار مرتبه
گفتم :
- نه
ديگر توان نمانده،
- توانايي،
در بند بند من
از تاب رفته است .
شب با تمام وحشت خود خواب رفته است
و در تمام اين شب تاريك،
تاريك، چون تفاهم من،
- با تو !
انسان،
افسانه مكرر اندوه و رنج را
تكرار مي كند .

گفتي :
« اميد ها ست،
« در نااميد بودن من؛
- اما،
اين ابر تيره را نم باران نبود و نيست
اين ابر تيره را سر باريدن .
انسان به جاي آب،
هرم سراب سوخته مي نوشد .

گلهاي نو شكفته،
اين لاله هاي سرخ،
گل نيست ؛
- خون رسته ز خاك است .
***
باور كن اعتماد.
از قلبهاي كال
بار رحيل بسته
و مهرباني ما را،
خشم و تنفر افزون،
از ياد برده است .

باور نمي كني ؟
كه حس پاك عاطفه در سينه مرده است .



....

از منظومه: در رهگذر باد
حميد مصدق
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید