نمایش پست تنها
  #838  
قدیمی 04-01-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض باده نوشی که در او روی و ريائی نبود

روزه يکسو شد و عيد آمد و دلها برخاست!

می ز ميخانه بجوش آمد و می بايد خواست!

نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت!

وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست!

چه ملامت بود آنرا که چنين باده خورد!

اين چه عيبست بدين بيخردی وين چه خطاست!

باده نوشی که در او روی و ريائی نبود!

بهتر از زهد فروشی که در او روی و رياست!

ما نه رندان ريائيم و حريفان نفاق!

آنکه او عالم سرّست بدينحال گواست!

فرض ايزد بگذاريم و بکس بد نکنيم!

وآنچه گويند روا نيست نگوئيم رواست!

چه شود گر من و او چند قدح باده خوريم!

باده از خون رزانست نه از خون شماست!

اين چه عيبست کزان عيب خلل خواهد بود!

ور بود نيز چه شد مردم بی عيب کجاست!




حافظ
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید