نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 04-05-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض متهم به قتل متواري شد + عکس

متهم به قتل متواري شد + عکس

منصور که در ابتدا به قتل اعتراف و چگونگی وقوع آن را تشریح کرده بود، بعد از مدتی، اعتراف خود را پس گرفت و از سوی محاکم قضایی با قرار وثیقه آزاد شده و تاکنون متواری است. پليس از مردم خواست كه قاتل فراري را شناسايي كنند.
ایلنا: فردی که در یک نزاع و درگیری با ضربات چاقو شخصی را به قتل رسانده و متواری شده است، از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی استان تهران تحت تعقیب قرار دارد.




سرهنگ اسماعیل هادئی، رئیس پلیس آگاهی استان تهران، در تشریح جزئیات این خبر گفت: ساعت 10:40 شب بیستم دی‌ماه سال 83 درپی وقوع یک فقره نزاع و درگیری در یکی از خیابان‌های رجائی‌شهر کرج بین دو نفر، یکی از طرفین درگیری به‌نام رحمان 23 ساله با ضربات چاقوي منصور 26 ساله به قتل رسیده است.
وی افزود: با دریافت این گزارش، کارآگاهان جنایی استان تهران اقدامات اطلاعاتی و پلیسی خود را آغاز كرده و موفق شدند، قاتل را شناسایی و دستگیر کنند که متهم نیز در بازجويی‌ها به قتل رحمان اعتراف کرد.
متهم دستگیرشده با دلايل و مدارک لازم براي سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی و از آن طریق روانه زندان شد.
رئیس پلیس آگاهی استان تهران بیان کرد: منصور که در ابتدا به قتل اعتراف و چگونگی وقوع آن را تشریح کرده بود، بعد از مدتی، اعتراف خود را پس گرفت و از سوی محاکم قضایی با قرار وثیقه آزاد شده و تاکنون متواری است.
هادئی در پایان با اشاره به اینکه بازپرس شعبه 16 دادسرای عمومی کرج درخواست چاپ عکس قاتل متواری را بدون پوشش در رسانه‌ها کرده است، گفت: هموطنان چنانچه در خصوص مخفیگاه این متهم اطلاعاتی دارند، موضوع را به پلیس آگاهی استان تهران واقع در میدان طالقانی کرج و یا مرکز فوریت‌های پلیسی 110 اعلام کنند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید