باز هم تقديم به تنها عشقم
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوهامونو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امید و آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
بذار بشوقه رویه تو زندگی آغاز کنم
زمزمه های عاشقی با دله خود ساز کنم
مرغکه پر شکسته ام دسته نوازشی بکش
که در هوای عشقه تو پرای نو باز کنم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
سرو و صنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
حرفات شیرینه مثله قند و عسل شعر و غزلها
سرو و صنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
بگو همیشه تو عشقه منی جانو تنی آه
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
|