
04-06-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گویی به هنگام وصف حالشان بی هوش به خاک افتاده خوابیده اند .همسایگانی اند که با یکدیگر انس نمی گیرند و دوستانی که به دیدار هم نمی روند-رابطه های اشنایی در میانشان کهنه و رشته های برادری شان بریده شده است.پس همه تنهایندحالی که گرد همند و از یکدیگر دورند .نه برای روز شامی می شناسند و نه برای شب روزی .هریک از شب و روز که در ان کوچ کردند برایشان همیشگی است .خطرهای سرای خود را سخت تر از انچه از ان می ترسیدند مشاهده کردند و نشانه های ان را تزرگتر از انچه می سنجیدند دیدند.
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|