
04-08-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کاری به کار عشق ندارم
دهانت را میبویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند
مبادا شعلهای در آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست
و عشق را
کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند
عشق را
در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را
در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست
و در این بنبست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوختوار سرود و شعر
فروزان میدارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست
آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را
در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست....
- آنک قصابانند
بر گذرگاهها مستقر
با کنده و ساطوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان
- کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را
در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست ...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|