
04-08-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
براي رهايي از مرگ به عزراييل جانم را رشوه خواهم داد.
حق نفس كشيدن را از ماهي سلب كردند تا زنده بماند.
بعضي ها مرگ به سراغشان مي ايد بعضي ها هم خودشان به سراغ مرگ مي روند.
درهر سكوتي را كه بگشايي يك عالمه حرف از ان بيرون مي ريزد.
اين چه حكايتيست كه پلكهايم روزها با هم قهر ميكنند و شبها همديگر را در اغوش مي كشند.
پر اضطرابترين بازي در كل دنيا بازي مرگ و زندگيست.
منزل چشمانم هر لحظه ميزبان روي يار است.
هر زمان كه از كنار تو مي گذرم پاي لبهايم در باطلاق گونه هايت فرو مي رود.
اگر زماني به تو نياز پيدا كنم به خانه دلم رجوع خواهم كرد.
همه جا را به دنبالت گشتم بجز انجا كه حظور داشتي.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|