نمایش پست تنها
  #544  
قدیمی 04-08-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بیدار کن طرب را , بر من بزن تو خود را
چشمی چنین بگردان , کوری چشم بد را

خود را بزن تو بر من , اینست زنده کردن
بر مرده زن چو عیسی افسون معتمد را

ای رویت از قمر به , آن رو به روی من نه
تا بنده دیده باشد صد دولت ابد را

در واقعه بدیدم , کز قند تو چشیدم
با آن نشان که گفتی این بوسه نام زد را

جان فرشته بودی یا رب چه گشته بودی ؟!
کز چهره می‌نمودی لم یتخذ ولد را

چون دست تو کشیدم , صورت دگر ندیدم !
بی هوشیی بدیدم !! گم کرده مر خرد را

جام چو نار درده بی‌رحم وار درده
تا گم شوم ندانم , خود را و نیک و بد را

این بار جام پر کن لیکن تمام پر کن
تا چشم سیر گردد یک سو نهد حسد را

درده میی ز بالا , در لا اله الا
تا روح اله بیند , ویران کند جسد را
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید