بچه ها قرار شد بگینا شمام ....
ادریس دوستم :
"نه آخه یه مساله ای هست ...."
"شما یه کاری بکو ... اول ...."
"حالا این دیوید هیوم که عباسی گفت یکی از فلاسفه ی بزرگ وقت خودش بوده که پدیده علت و معلول رو رد کرده "
"گردله گوچان"
"توی اره ی سه میبینیم دکتر گوردون در حالی که توی اره دو باید ...."
"آقا تو ای لاستو بشین تا اخر ببین"
"به قول فرهاد .... "
"حالا این پدیده ی جهان های موازی که در فلش فوروارد روش مانور داده میشه از گربه شرودینگر ..."
"نه آخه از کجا معلوم نقیض این درست نیست ؟ "
"نه من خودم به شخصه قبول ندارم این طرز تفکر رو "
فکر کنم این چند تا جمله رو به یه روانشناس بدی خودش بتونه به کمک یه فیزیولوژیست یه ادریس برات بسازه
کاملا جملات مشخصه یه ارتباطاتی به هم دارند کاملا ذهن کامپیوتری و حسابگره و با هر چیزی با دید ریاضی برخورد میکنه (امری که امروزه خیلی کم دیده میشه ! )
دیالوگ زیاد داره ادریس فکر کنم برای شناختنش همینقدر کافیه ....
------------------------------------------------------------
زکریا فتاحی ...:
آآآآآآ سیلام سی کورش خاسی خوشی چه خور له خانم بچه ها
"توضیح در مورد فلسفه گلابی که زندگی مثل یه گلابیه"
یه مداد دستت ببینه شروع میکنه میگه " والا ما مداد نداشتیم و کنکور اینجوری قبول شدیم قطعا اگه مداد داشتیم بهتر قبول میشدیم ...
در پاسخ امروز سلف ناهار چی داره قطعا جز این جوابی نخواهی شنید : "خوردنی داره"
به نظرت استاد میاد ؟ "خب 2 حالت داره یا میاد یا نمیاد"
"عزیز دل برادر "
"فوق العاده فوق العاده"
"رفیقیکم برنامه-یکی خوش کرده-وه"
"جمیله کجاست چند وقته نیومده به سایت "
"کره بی وه-ی وی منیش هیچم نخوندوه"
"اری کرره-که او کنیشکه قژ سوره ایژن پاوه ایه ؟ "
اساسا زکریا بیشتر از این دیگه حیفه دیالوگاشو بنویسی چون همه همه-ش و حفظ هستند ..
----------------------------------------------------------
امیر عباس انصاری ....
"عزیز دل برادر دستت نره لای در "
"ارادتمند امیر عباس بچه تهرانپارس"
"امیر اسقف اعطم کانتبری وارد میشود"
"فرزند شما شفاعت شدی و بخشیده شدی"
"من اون موقعی که مدیر برنامه های فروم نیکصالحی بودم..."
"من مامور اعدام کابران هستم..."
"هو سلام کاوکم حالکه خاصه ؟ "
"من در زمینه دیتا و شبکه و سویچ و تسبیح و ... تخصص دارم"
"من به خاطر اینکه تجربه کار اداری دارم از هر نامه یه نسحه رو ارشیو میکنم وبرای تو میفرستم"
"اصل بر گردش کار در فروم هست ..."
"سکینه رخت شور"
"ببین کوروش یه چیز بهت میگم ... سعی کن در زندگی همیشه ..."
"خب قصد دارم تاپیک صندلی داغ رو کمی اتیشش رو بیشتر کنم از هفته بعد راش بندازیم نفر بعدی تاری رو روش میذاریم تهش رو جیز کنیم و بعد از اون تاپیک خاطرات بچه های پی سی سیتی رو دوباره راه میندازیم و از خاطرات خودم در نبرد چالدران3 براتون میگم ..."
خب این دوست عزیزمون 3-4 روزه زن گرفته رفته پی زندگی خودش خدا رو خوش نمیاد بشینم تنهایی اینجا اذیتش کنم ....
بقیه رو هم بعدا براتون مینوسیم
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|