
04-13-2010
|
مدیر روانشناسی  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221
2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امشب از دشت احساس زیبا ترین گل را برای تو ، از شاخه جدا خواهم ساخت .
شرمسار از رویت ،
که گل در برابرت چون کاهی است در مقابل کوه.
مهربان !!!!!!
بی روی مهتاب گون تو از چه بنگارم
وبه عشق که بنویسم از طلوع ستاره تا لحظه میلاد آفتاب .
مگر می توان به غیر از تو نوشت آنگاه که خورشید آب میشود
ازنگاه آتشینت وماه پرده بر رخسار کشیده از زلال چهره ات .
چشمه ها خاموشند تا کلام از لبان تو جاری است .
ای عزیز !
تا عطر دل انگیز تو مشامم را زنده نگه دارد بوی گلاب را نشناسم
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|