نمایش پست تنها
  #893  
قدیمی 04-14-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



سایه شدم,و صدا کردم:

کو مرز پریدن ها,دیدن ها؟ کو اوج«نه من»,درهء«او»؟

و ندا آمد:لب بسته بپو .

مرغی رفت,تنها بود,پر شد جام شگفت.

و ندا آمد:بر تو گوارا باد,تنهای تنها باد !

دستم در کوه سحر «او» می چید,«او» می چید.

و ندا آمد :و هجومی از خورشید.

از صخره شدم بالا. در هر گام ,دنیایی تنهاتر , زیباتر.

و ندا آمد:بالاتر , بالاتر !

آوازی از ره دور: جنگل ها میخوانند؟

و ندا آمد : خلوت ها می آیند.

و شیاری ز هراس.

و ندا آمد : یادی بود , پیدا شد ,پهنه چه زیبا شد!

«او» آمد, پرنده ز هم وا باید ,درها هم

و ندا آمد : پرها هم.



....
سهراب سپهری
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید