نمایش پست تنها
  #43  
قدیمی 04-18-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Smile می رود /و می برد/می برد/ آه دلم را می برد...

سلام دوستان
من بالاخره بعد از دو سال و اندی وقفه جمعه شب اولین شعر «نو» ام را گفتم.امیدوارم که خوشتون بیاد.
خوشحال میشم نظرتون رو بگین.راستش اون کسی که باعث شد تا من دوباره شعر بگم شاید خودش نمیدونست که روزی چه قدر مرا خوشحال خواهد کرد!
اولش این مطلب رو نوشتم و بعد در جوابش شعره خودش اومد:

با من از پنجره می خواند
با من از صبح درخشان آینه می خواند
می رود
سر بر شانه ی باران
می رود آهسته تر از باد
بر بال نسیم
تا به انتهای یاد می ر ود
آب چشمانم
می فشانم
بدرقه ی راهش
...
چه غریبانه می رود
و می برد ...
دلم را
تا آن سوی دشت غم
تا فراسوی نگاه
نگاهی پر از ماتم
می رود
آه دلم می رود...
ادامه دارد...
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید