نه اين قرارمون نبود
نه اين قرارمون نبود ، تو بي خبر بري
من خسته شم كه تو ، بي همسفر بري
نه اين قرارمون نبود ، من رنگ شب بشم
تو سرسپرده شي ، من جون به لب بشم
باور نمي كنم اين تو ، خودِ تويي
اين تو كه از خودش بي خود شده تويي
باور نمي كنم عشق مني هنوز
گاهي به قلب من سر مي زني هنوز
وقتي زندوني تو هوس ، مثله پروازي تو قفس
اين رسم همراهي نشد ، اي هم نفس
وقتي قلبت از من جداست سرگردونه بي هم صداست
انگار دستت با دست من ، نــا آشــنــاســـت


