
04-19-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا ما مسیحی نشدیم؟
چرا ما مسیحی نشدیم؟
ما و اطرافیانمان، اگر خوب دقت کنیم تفاوتهای فراوانی داریم؛ زیبایی و وضع ظاهر، موقعیت مالی، قدرت جسمی، ملیت و نژاد، زبان، هوش و استعداد و ...، همه و همه از خصوصیاتی هستند که سبب تفاوت بین انسانها میگردند و چه بسا بعضی وقتها که با خویش فکر میکنیم، به خاطر همین خصوصیات در برابر عدهای دیگر احساس کوچکی و کمبود کنیم و یا این که احساس بزرگی و برتری داشته باشیم؛ در حالی که تمامی این ویژگیها طبیعی و خارج از اختیار ماست. ولی علیرغم همه این تفاوتها، ما و دیگران، همه انسانیم و همه یک چیز را جستجو میکنیم، همه ما میخواهیم در زندگی خویش به موفقیت دست یابیم.
دستیابی به سعادت و موفقیت در زندگی، ویژگی مشترک تمامی ماست و همه ما به دنبال رضایت از زندگی خویش هستیم. کامل بودن و نقص نداشتن، خواسته بی چون و چرای بشر است.(1) اما سعادت چیست و موفقیت در زندگی چگونه معنا میشود؟ قطعا هر کدام از ما ممکن است در ذهن خود مفهومی متفاوت از سعادت و خوشبختی داشته باشیم. ولی به راستی علت این همه اختلاف نظر در معنا کردن کلمه سعادت در چیست؟
این نگرش ما به زندگی است که سعادت و موفقیت در زندگی را برایمان تعریف میکند و راه رسیدن به آن را به ما نشان میدهد.
نگرش به زندگی، باور، چشمی که با آن جهان را میبینیم و ...، این کلمات را زیاد شنیدهایم و شاید تکرار زیاد آنها دیگر حوصلهمان را نیز سر میبرد. از روز اولی که زندگی خویش را آغاز نمودیم و در آن ایام که کودکی بیش نبودیم، باور ما را پدر و مادر و اطرافیانمان رقم میزدند و ما هم کیش خانواده و محیط اطراف خود بودیم، این محیط زندگی ما بود که مسیحی بودن، مسلمانی، مادی مسلکی و ... را برای ما تعیین مینمود.
این نگرش ما به زندگی است که سعادت و موفقیت در زندگی را برایمان تعریف میکند و راه رسیدن به آن را به ما نشان میدهد.
اما سالیان بعد که انسان خود را کمی بیشتر میشناسد، عدهای باز نیز همان مسیر را ادامه میدهند و همان نگرشها را بدون تحقیق و بررسی دنبال میکنند. برخی دیگر خود را بینیاز از هرگونه عقیدهای تشخیص میدهند و لذا به کلی آنها را رها میکنند و وقت ارزشمند خود را که بسیار برایشان دارای اهمیت است، به کارهایی اختصاص میدهند که نتیجه و ثمره عملی بهتر و لذت بخشتری داشته باشد تا بتوانند زندگی راحتتری را برای خود ایجاد کنند و با کمترین مانع و مزاحمی، بتوانند بیشتر از عمر خود لذت ببرند.
بعضی دیگر نیز قسمتی از زندگی و وقت خویش را به بازنگری در عقیده و باور و شناخت بهترین آنها برای خویشتن اختصاص میدهند و نمیتوانند از کنار آن بیتفاوت بگذرند. اما اتفاقا سؤال اصلی نیز همین جاست؛ انسانی که میتواند در زندگی خود رفاه، راحتی و لذت بیشتری را تجربه کند، یا فرصت خود را صرف اکتشاف اسرار جهان نماید و هر روز دانش و تکنولوژی و به دنبال آن آسایش و راحتی خود و سایر مردم را ارتقا بخشد، چه لزومی دارد که قسمتی از وقت خویش را به باور و عقیدهاش اختصاص دهد؟ مگر اعتقاد ما چه ثمرهای برایمان ایجاد میکند؟ آیا بجز مباحثی به ظاهر خشک و تئوریک و یا ایجاد برخی محدودیتها، حقیقتی دیگر نیز دارد؟ واقعاً باور و اعتقاد من کدامین مشکل از میان هزاران مشکلی که در طول روز با آنها دست به گریبانم را حل میکند؟ اگر به دنبال باور و عقیدهام نروم، چه چیزی را از دست خواهم داد؟ ...
آنچه در این فرصت، ما نیز به دنبال آن هستیم، بررسی همین موضوعات است. اما آزادانه و منطقی و در کنار یکدیگر و به عنوان جستجوگری برای حقیقت ...
ادامه دارد.......
1- از همین روست که اگر نقصی نیز داشته باشیم، سعی میکنیم آن را از بقیه پنهان کنیم.
برگرفته از پایگاه اسلامی - شیعی رشد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|