گمان نمیکنم این دستها بهم برسند
دو دل شکسته در انزوا بهم برسند
ضریح ونذر رها کن
بعید می دانم دو دست دور به زور دعا بهم برسند
کدام دست رسیده به دستهای دلخواهش
که دستهای پراز خواهش ما بهم برسند
آسمان نشسته و موزیانه به فکر
که چراپیش چشم من ایندو به هم برسند
نشانی ده بالا یادمان باشد
مگر دو دور در آن دور بهم برسند
__________________

|