
04-21-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
داستان موسی و شعیب که در قران کریم امده است .از وجود چنین رسمی حکایت می کند.مسی در حال فرار از مصر وقتی که سر چاه مدین رسید به حالت دختران شعیب که در کناری با گوسفندان خودایستاده بودند و کسی رعایت حال انها را نمی کردرحمت اورد و برای گوسفندان انها اب کشی کرد.دختران پس از مراجعت نزد پدر جریان را برای پدر نقل کردندو او یکی از انها را پی موسی فرستاد و او را به خانه خویش دعوت کرد.پس از اشنایی با یکدیگر یک روز شعیب به موسی ع گفتمن دلم می خواهد یکی از دو دخترم را به تو به زنی دهم.به این شرط که تو هشت سال برای من کار کنی.و اگر دل خودت خواست دو سال دیگر هم اضافه کن .ده سال برای من کار کن .
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|