گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند
گفتا بچشم هرچه تو گوئی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا درین معامله کمتر زیان کنند
گفتم بنقطۀ دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا بکوی عشق همین وهمان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آنکسان که دلی شادمان کنند
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهبست
گفت این عمل بمذهب پیر مغان کنند
گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا ببوسه شکرنیش جوان کنند
گفتم که خواجه کی بسر حجله میرود
گفت آنزمان که مشتری و مه قران کنند
گفتم دعای دولت او ِورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند
__________________
ــــــــــــــــــ
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
ویرایش توسط MAHDI : 04-25-2010 در ساعت 10:37 PM
|