
04-27-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تنها گرسنگان میفهمند
دارد يک صدايی میآيد
دور است اين صدا و من انگار
دارم آواز کسی را میشنوم.
عجيب است
چه طورِ دلانگيزی دارد اين انتهای غريب!
گوش کن ببين
تو واژهی روشنی نمیبينی
حرفِ بخصوصی نمیفهمی
معنی آسانِ بوسهای نمیشنوی!
فقط میبينی که باد میآيد
میفهمی که چيزی هست
میشنوی انگار آواز کسی میآيد.
خوابگردِ يک صبح زود
زود و خيس و خزانی
يک خيال قشنگ، و رَدِ رويايی دور
دور از هر چه تو ديدهای
دور از هر چه تو خواهی شنيد
دور از هر چه فاصله، از هر چه فهميدن ...
به همين زودی نااميد شدی
و شب آمد و آسمان خلاص ...!؟
پس آن همه آواز عجيبِ آينهبين چه میشود؟
احوالِ اينجا نبودنِ ما ...!؟
هيس ...!
بيا ببين چه ماهِ درشت و گلگونی
در اين پيالهی می میتابد.
پس من از کجا آمدهام
که اين همه کلمه
دور و بَرِ ديدگانِ بارانیام قدم میزنند
نفس میکشند، زندگی میکنند
و فقط راهِ دور خانهی مرا بلدند؟!
بیفايده است
بايد بروم.
برهنهی بی سنجاق،
برهنهی بی آسمان حتی،
بی ماه، بی مداد وُ
دلی که "مولوی" میداند،
که راز، که رويا
که "ریرا"ی من میداند،
و بعد ... از هر اتفاقِ نيفتادهای ... میفهمم
ملايکی از نواحی نور
به خوابِ من و آسمان و آينه میآيند،
و ما بخشوده میشويم!
بخشوده میشويم از هر چه همين حدود،
از هر چه بود،
از هر چه هست،
يا هر چه خستگی ... که سنگ، که سياهی،
که نان و سکوت!
خدايا ... میخواهم بميرم و نبينم اين چلچله
در خوابِ دیماهِ بیدليل مرده است،
بميرم و نشنوم اين کودکانِ هقهقپوشِ بیپدر
در گريه ... به خوابِ سنگ!
بميرم و نفهمم
که کی صبح خواهد شد و باز شب است وُ
باز بسيارانِ من
با دلِ شکسته به خانه برمیگردند!
منظور من از دعای ستاره، همين است
مردمانم از اندوهِ نان و چراغ و کوچه میگويند،
میگويند کاری از من وُ
اين کلماتِ کوچکِ زبانبسته برنمیآيد.
میگويند هر واژه فقط
سهمی گِرهخورده در خوابِ خستگیست.
خستهايم و خواب میبينيم،
خواب کسی از دوردست دريا و گريههای بلند:
که ما بخشوده میشويم
بخشوده میشويم از هر چه هست
يا هر چه که خستگی ...، که سنگ، که سياهی،
که نان و سکوت!
پس ای زنِ از مادرم آمده، "ریرا"!
...
گريه که فرصت نمیدهد ...!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|