
04-27-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کمکم باورت میشود
من لبريز اسامی روشنِ آسمان بودم
که شبی آشنايانی گمنام
به ديدنم آمدند،
آشنايانِ گمنامی از خوابِ ملايک و می
با يکی دو نی دوات و دفتری از نور ...
آمدند، کنارِ حيرتِ بیدليلِ هميشه نشستند
شب را ورق زدند و دعا به دعا
از ديدگانِ گريانِ من سخن گفتند
گفتند تو برگزيدهی باران و بوسه بودهای
چرا بی چراغ
در شبِ اين همه گريه پير میشوی؟!
ما واژگانِ عجيب ديگری از دريا،
از عطرِ عشق و عبورِ نور نوشتهايم،
ما به خاطر تو
از انتهای سدر و ستاره آمدهايم،
از اين به بعد
تکليفِ بوسه و باران با ماست،
تولدِ بیسوالِ ترانههای تو با ماست،
ما به جای تو از عطرِ عشق و عبورِ نور خواهيم سرود،
و تو با ما از اسامیِ روشنِ آسمان خواهی گفت،
و ما دوباره ترا
به دورهی دورِ همان واژههای مکررِ خودت بازخواهيم برد.
باور اگر نمیکنی
اين دستخطِ آشنای خداوند است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|