نمایش پست تنها
  #44  
قدیمی 04-27-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ماه در خواب هور


باز امشب، همان شب است وُ
شبِ امشب
همان شب است.
باز انگار چِک‌چِک بی‌قرار هزار ثانيه‌شمار
از نُچ و نال اين سقفِ شکسته می‌بارد،
و من باز با خودم از يک خيال دور
هی در گفت‌وشنيدِ شب وُ
مداد و واژه ... پير می‌شوم.


اينجا همه چيز ... نزديکِ من است
اما من از همه چيزِ اينجا دورم،
نه من از کسی پرسشِ خاصی دارم
نه پرسشِ پنهانِ کسی از مِن‌ومِنِ مگوی مَن است!
فقط بگو چه رفته، چه می‌رود اينجا
اين رود و اين بلبل و اين سه‌تارِ شکسته را ...؟
بيدادِ گريه يا سه‌گاهِ سکوت!؟


باز امشب، همان شب است وُ
شبِ امشب
همان شب است.
و من با خودم از يک خيالِ دور،
و من با خودم از ترسِ حادثه،
و من با خودم از خودم در خوابِ اضطراب ...!


پنجره‌ها را بسته‌ام
پرده‌ها ... خاموش،
وُرودیِ خانه کليد و همسرم خواب است،
نسيما خواب است، هُدا، هلهله، عروسک و آينه حتی،
حتی گلدانِ تشنه‌ی پاگردِ پلکان ...
که نمی‌دانم آبش داده‌ام يا نه!


از اين پهلو به آن پهلو،
خيره به خوابِ شبِ عميق،
اصلا به يادم نمی‌آيد آسمانی که با ما آبی بود
يا کوچه‌ای پيچيده از عطر آزاليا
يا ترانه‌ای ... آرامِ آدمی
يا قراری نيامده
يا نامی که ديگر نيست!



هی آدمی، ستاره‌ی کوچکِ بادآورد!
تا کی کنارِ حوصله باز با خيالِ گريه بيداری؟


بی‌خواب و خسته باز ...
باز امشب، همان شب است وُ
شبِ امشب
همان شب است.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید