نمایش پست تنها
  #311  
قدیمی 04-28-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زبانم را نمي فهمي نگاهم را نمي بيني
ز اشکم بي خبر ماندي و آهم را نمي بيني
سخن ها خفته در چشمم نگاهم صد زبان دارد
سيه چشمان مگر طرز نگاهم را نمي بيني؟
گناهم چيست؟جز عشقت!بگو از من چه مي پوشي؟
مگر اي ماه،چشم بي گناهم را نمي بيني؟
سيه مژگان من،موي سپيدم را نگاهي کن
سپيد اندام من،روز سياهم را نمي بيني
پريشانم دل مرگ آشيانم را نمي جويي
پشيمانم نگاهِ عذر خواهم را نمي بيني
دلِ بي تاب من باري با دلت آرام مي گيرد
اگر دوري ز آغوشم نگاهم کام مي گيرد
مرا گر مَست مي خواهي نگاهت را مگير از من
که دل از ساقي چشمانِ مستت جام مي گيرد
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید