
04-29-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آنكه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
تنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت
اگه قرار بود لیلی و مجنون به هم ميرسيدن كه ديگه نه ليلي ليلي بود نه مجنون مجنون عشق واسه رسيدن نيست .
عشق حسرت رسيدنه
عشق با روح شقايق زيباست ، عشق با حسرت عاشق زيباست ، عشق با نبض دقايق زيباست ، عشق در حسرت ديدار تو زيباست ؛ به اميد ديدار
روزگاريست در اين کوچه گرفتار توام
باخبر باش که در حسرت ديدار توام
گفته بودي که طبيب دل هر بيماري پس طبيب دل من باش که بيمار توام
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیستخدايا گر تو درد عاشقي مي کشيدي؛
تو هم زهر جدايي را به تلخي مي چشيدي؛
تو هم چون من به مرگ آرزوها مي رسيدي؛
پشيمون مي شدي از اين که عشق رو آفريدي
چه زيباست بخاطر تو زيستن و برای تو ماندن و به پاي تو سوختن و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو بودن برای تو گريستن و به عشق و دنيای تو نرسيدن ...
ای كاش ميدانستی بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشكيباست ...
عشق با غرور زيباست ولي اگر عشق را به قيمت فرو ريختن ديوار غرور گدايي كني...
آن وقت است كه ديگر عشق نيست...
هيچ كس نمي تواند به عقب برگردد و از نو شروع كند، اما همه مي توانند از همين حالا شروع كنند و پايان تازه اي بسازندنه خطّی گوشه ی چشمم! نه رنگی بر لب و گونه ...
اتاق خواب من خالی ...
ز عطر وحشی پونه !... ...
دوباره روی تخت من ...
کتاب شعر و خودکارم! و تعدادی ورق پاره ...
برو!...
از عشق بیزارم !
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|