05-01-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دریاچه
در سپیدهدم
پوست میاندازد
و ساحل
به تمنای آواز نهنگ؛
موج را به اعصاب میریزد
روز
چون دستی
گشوده میشود
به سمت مرگهای دیگر.
چه باید کرد؟
نه ابری در سنگ گره میخورد
نه کودکی به آواز قمریها
کف میزند
علتها
پردههای هوایند
و مگسها
در پنجره؛ پیچمیخورند.
دریا
دیوانهایست
که در دلهره نشست میکند.
رگهای بادبادک
در لحظهها جاریست.
چشمی
از درخت
آویزان میشود.
قابی
در پنجرهی باد میلرزد.
پاییز
چشمهای غایب اسفندیار
و شاهزادگان دیروز
در سالنهای بیمارستان
چشم در امید آیندهای بهتر
بلوطهای حنایی را
در خیالشان
از دهلیزهای سالها
عبور میدهند.
به پایان ضیافت
نزدیک میشویم
و خورشید
ساعتها را میچرخاند
چشمها مات میماند از نور
تا رؤیاها
در آبهایی بمیرند
سردتر از دستان آسمان
و ستارگان
در تشنگیهایی غرق شوند
خاکستریتر از کهکشان.
***
ما با خاطرات کور
پیمان بستهایم
از راههای ندیده گذشتهایم
در آینهای
دنیای خود را دیدهایم
برای دیدن لعاب نگاه
چشم در چشم شکستهایم.
قصههای پریشان آسمان را
در کوچههای تنگ
در قصههای شرقی و
چشمان افسوس
از سنگ آفتاب شنیدهایم
و میدانیم
کفنهای روز تنگ است
و خاک
ترانهی دوبارهی مرگ است
و زندگی
خنیاگریست
که هماره بر دریای مردهی خاک میگرید
و من بر دوش میکشم
درد دلازردگان جهان را
و پنهان میشود
در ترانههایی که دیگران سرودهاند
در سفرهای ناگزیر
در رگهای شب و
رنگهای روز
و میدانم
هیچ مرگی
اندوه را تسکین نخواهد داد
و هیچ سرودی
شب را به رنگی سرخ نخواهد نوشت.
سنگی که بر گردن آویختهام
به من چنین میگوید:
«تو تنها خواهیماند»
در شعرها پلک برهم میزنی
در شعرها پلک میزنی
با ارواحی در زنگهای بلند
با شاعری گمشده در رؤیا
روان به سمت هیچ
وقتی مسافر
شبحی جامانده در شهر است
چون سپیدی ِ پس از مرگ
در سکوت کویر و
لکهها
پنهان میشوی
در خیابان و
تابلوهای موزاییکی
با شکل بیوزن آسمان
در ستارههای بیپاسخ
و ماهیان
به جای خالی ِ تو مینگرند
وقتی تمام راهها را رفتهای
و ستاره
کودکیست
دور از دسترس
وقتی با آتش چشمهایت
ترانهای بر صخرهها نوشتهای
و با زنی در موجهای غزل
ملاقات عاشقانه داری
علیرضا آبیز
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|