نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 05-01-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


«گاهی به شکلِ کهن سال ِ مرگ»

هرجا و هر کجای جهان که باشم
باز به بسترِ بی‌خواب خود برمی گردم،
باز این عطر و اسم توست
که مرا
به مرور واژه‌ها می‌خواند.
من از شروعِ تو بوده
که شب را
برای رسیدن به صبح می‌خواهم.

و تو
هر جا و هرکجای جهان که باشی
باز به رؤیاهای من بازخواهی‌گشت.
تو مرا ربوده، مرا کُشته
مرا به خاکسترِ خواب‌ها نشانده‌ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم.
دشوار است!
کسی باورنخواهدکرد،
اما تو
تکلمِ خواناترین کلمات را از من ربوده‌ای،
تو
دل و دیده‌ی دریا پَرَست ِ مرا از تخیل تشنگی ربوده‌ای.
حیرت‌آور نیست
عشق گاهی به شکلِ دوست می‌آید
عشق گاهی به شکلِ ... زبان‌ام لال!

به من بگو بی‌انصاف
این چه خوابی‌ست
که دست از ربودن رؤیاهای من برنمی‌دارد!

عشق
همین است در سرزمین من،
من کُشنده‌ی خواب‌های خویش را
دوست‌می‌دارم.

حالا هزاره‌هاست
خانه به خانه وُ
کو به کو،
هی می‌گردم و باز
بازت نمی‌یابم به این جهان.
جهان
این جهانِ بی هر کجا
که مرا در مرارتِ کلمات ِ خود
کشته‌است.
سیدعلی صالحی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید