
05-01-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
توی خیالهای خودم بودم
توی فکر خیابانی
که داشت وطنام میشد
من داشتم به دستهایم فکر میکردم
به انگشتهای نوازشگرم
حتی برای خیابان دست تکان دادم
من ندیده بودم که خیابان
وحشتزده است
من چشمهای خیابان را
ندیده بودم
که بستهاند
توی خیالهای خودم بودم
حتی برای خودم
شعر میخواندم
من فکر کردم
سربازی که به سمت من آمد
لبخند میزند
فکر کردم کاش
توی این خیابان
یک گلفروشی بود
من تفنگ را ندیده بودم
که شلیک میکند
قلب من گرم بود هنوز!
ناهید عرجونی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|