دنیای ویرونه از رضا یزدانی
زنگ زده زنگ زورخونه
اینجا پشه پهلوونه
هرکسی نارو بزنه
این روزا مرد میدونه
پدر بزرگ هفت سالگیش یادش نیست
تو زور خونه صدای فریادش نیست
شیرین قصه دیگه تلخه تلخه
این همه ضخره یکی فرهادش نیست
هیچکی نگاشو به صدام ندوخته
یه شپره تو شعله ها نسوخته
خفاشا دل سپرده اند به خورشید
ترانه ساز ترانشو فروخته
دنیای وارونرو باش،رودخونه ها تشنشونه
قوت پهلوونامون به تیزی دشنشونه
عصر فراموشیه خاطراته
ترانه خون معجزه تو صداته
دنیایه وارونرو زیر و رو کن
این دل ویرون شده پا به پاته
ببین،ببین ساعت قصه خوابه
کلاغ رو قله اس،توی چاه عقابه
برگ کتاب قصه مون سیاهه
عمر غزل اندازه ی حبابه