خسته اي گم كرده راهم
بگذر از من چون كه ديگر
چون كه ديگر زشت و سر تا پا گناهم
ترسم آخر در كنارم خسته و آزرده گردي
با همه خوبي و پاكي در خزان پژمرده گردي
مي روم تا نشنوم آواز باران دو چشمت
مي روم چون مي حراسم شعله اي افسرده گردي
اي كه در خوبي و پاكي چهل چراغ آسماني
قلب سردم را چه بي حاصل به سويت مي كشاني
اي كه در خوبي و پاكي چهل چراغ آسماني
قلب سردم را چه بي حاصل به سويت مي كشاني
قصه تلخ مرا كاش از نگاهم خوانده بودي
من گنه كارم تو خوب و مهرباني
تو خوب و مهرباني
تو خوب و مهرباني
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "
|