نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 05-10-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تقدیم به تویی که اندوهت احساس من است:
بگو اندوه چشمان تو از چیست؟
نمی دانی دلت سرگشته ی کیست؟
بگو آخر چرا افسرده هستی؟
میان غم چرا تنها نشستی؟
بگو با من بگو از اشک خونین
بگو از ناله های سرخ سنگین
بگو آخر از این دنیا ز مردم
چرا دوری ؟ چرا هستی تو غمگین
چرا رفتن برای تو شکستست
چرا روح تو خستست
چرا در عمق آهت سایه های درد مرگ است؟
چرا این دل چنین در تاب و تاب است
میان گریه های تو همه دنیا سراب است
بگو با من چرا شب زنده داری؟
میان های های نای خسته
نشان از ناله های بی قراری؟
بگو از عاشقی بنشسته بی تاب
بگو از چشم های خیس بی خواب
بگو از دور های دور ذهنت
بگو از عکس افتاده در این بلوای آشوب
تو میدانی که می فهمم تو را از ناله هایت
و می فهمم تو را از گیسوان خفته در باد
بگو با من بگو از یاد یارت
بگو از چشم های بی قرارت
بگو از لرزه های شانه های بی پناه «های های» خسته از صبر
بگو با من چرا در آتش چشمان سرخت
دلت نا گفته ها از یار دارد؟
بگو اندوه چشمان تو از چیست؟
بگو با من
تو می دانی؛تو میدانی دلت سرگشته ی کیست!
شاید باید بیش تر مطالعه کرد تا این قدر از کلمات تکراری استفاده نکرد!
20/2/1389
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست


ویرایش توسط raha_10 : 05-10-2010 در ساعت 04:33 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید