ید امشب بروم باید امشب چمدانی را، که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد،بردارم و به سمتی بروم که در ختان حماسی پیداست، رو به آن وسعت بی واژه که مرا می خواند یک نفر باز صدا زد:..... کفش هایم کو؟