به تو از تو مي نويسم به تو اي هميشه دريا اي هميشه از تو زنده لحظه هاي رفته بر باد
وقتي که بن بست غربت سايه سار قفسم بود زير رگبار مصيبت بي کسي تنها کسم بود
وقتي از آزار پاييز برگ و باغم گريه مي کرد قاصد چشم تو آمد مژده روييدن آورد
به تو نامه مي نويسم از عزيز رفته از دست
اي که خوشبختي پس از تو گم شد و به قصه پيوست
اي هميشگي ترين عشق در حضور حضرت تو اي که مي سوزم سرا پا تا عبد در حسرت تو
به تو نامه مي نويسم نامه اي نوشته بر باد که به اسم تو رسيدم قلمم به گريه افتاد
اي تو يارم روزگارم گفتنيها با تو دارم اي تو يارم از گذشته يادگارم
به تو نامه مي نويسم از عزيز رفته از دست
اي که خوشبختي پس از تو گم شد و به قصه پيوست
در گريز ناگزيرم گريه شد معني لبخند ما گذشتيم و شکستيم پشت سر پل هاي پيوند
در عبور از مسلخ تن عشق ما از ما فنا بود بايد از هم مي گذشتين برتر از ما عشق ما بود
اي تو يارم روزگارم گفتنيها با تو دارم اي تو يارم از گذشته يادگارم
به تو نامه مي نويسم از عزيز رفته از دست
اي که خوشبختي پس از تو گم شد و به قصه پيوست
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
|