نمایش پست تنها
  #148  
قدیمی 06-01-2010
LP Girl آواتار ها
LP Girl LP Girl آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: غرب تهران
نوشته ها: 1,075
سپاسها: : 0

20 سپاس در 19 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید درباره رونوشت برابر اصل ساخته عباس كيارستمي

درباره رونوشت برابر اصل ساخته عباس كيارستمي
بازگشت دلنشين به‌سينماي روايي
عباس كيارستمي پس از سال‌ها فعاليت در زمينه عكاسي، شعر و فيلم‌هاي تجربي، با يك كمدي ظريف و تلخ و شيرين كه ماجراي رمانتيك آن در ايتاليا رخ مي‌دهد، بازگشت دلنشيني به سينماي روايي داشته است.

فيلم «رونوشت برابر اصل» به طرز زيركانه‌اي جزئيات ازدواج و همچنين بسياري از موارد ناتواني مردان و زنان در همفكري را مورد كند و كاو قرار مي‌دهد.



حضور ژوليت بينوش ستاره فرانسوي موجب توجه اروپاييان به اين فيلم خواهد بود، ولي اين فيلم غير عادي به احتمال زياد در سطح بين‌المللي مخاطب چنداني نخواهد داشت. بازيگران در اين فيلم به 3زبان انگليسي و فرانسوي و البته كمي هم ايتاليايي صحبت مي‌كنند.
داستان فكاهي و تمسخرآميز مرد و زني كه ازدواج شان دچار سردي شده، يادآور فيلم «سفر در ايتاليا» (1954) ساخته «روبرتو روسليني» است كه مورد تحسين منتقدان قرار گرفته بود و در آن يك زوج انگليسي با نقش‌آفريني «جورج ساندرز» و «اينگريد برگمن» در آستانه طلاق به شهر ناپل ايتاليا مي‌روند و به‌ واسطه اسرار طبيعت و هنر و اعتقادات مذهبي، با هم آشتي مي‌كنند، ولي فيلم كيارستمي خيلي خوشبين نيست.



او در اينجا به طرز عجيبي بازيگوشانه عمل مي‌كند كه علتش شايد تأثير آفتاب درخشان توسكاني باشد يا دور بودن او از خيابان‌هاي پر ترافيك تهران.



در اين فيلم هم مثل دو فيلم «ده» و «شيرين» زن‌ها شخصيت اصلي فيلم هستند. صحنه‌هاي آغازين فيلم كه طي آنها شخصيت‌ها سعي مي‌كنند خود را تثبيت كنند، فاقد ثبات هستند.
داستان فيلم از اين قرار است كه در يك مراسم سخنراني كتاب، يك مادر مطلقه دمدمي مزاج فرانسوي (بينوش) كه صاحب يك گالري در شهر توسكاني ايتاليا است با يك نويسنده بريتانيايي به نام «جيمز ميلر» (كه نقش «ويليام شيمل» خواننده اپرا را با طنز و اعتماد به نفسي عالي بازي كرده) آشنا مي‌شود.



اين زن به شيوه نه چندان خوشايندي از او دعوت مي‌كند تا از گالري‌اش ديدن كند و مرد هم در مقابل به طرز زمختي به او مي‌گويد كه ترجيح مي‌دهد قبل از آن كه قطارش توسكاني را ترك كند، در آن روز آفتابي با اتومبيل به گردش بپردازد.


در اينجا كيارستمي اين بهانه را پيدا مي‌كند كه بحث و گفتگو بين اين دو نفر را كه سوار يك وسيله نقليه در حال حركت هستند را به نمايش بگذارد. بينوش افكار فيلسوفانه جيمز را زير سوال مي‌برد و از حرف‌هاي كاملا بي‌بو و خاصيت او عصباني مي‌شود و خشم او در مقابل اين نويسنده برجسته كاملا بي‌مورد مي‌نمايد. در واقع در اينجا شاهد تقابل ديدگاه رمانتيك (عاشقانه) زن در برابر ديدگاه پراگماتيك (عمل‌گرايانه و واقع‌بينانه) مرد هستيم.



بينوش در اينجا فرصت يافته تا استعداد در خور توجه‌اش براي بازي در نقش كمدي را نشان دهد. او راحت و بي‌دردسر زبان خود را از انگليسي به فرانسوي و ايتاليايي تغيير مي‌دهد تا شخصيتي را خلق كند كه در آن واحد هم خشمگين است و هم فريبكار.



او در طول ساعاتي كه با جيمز است مدام تماس‌هاي تلفني آزارنده پسر كوچك خود را قطع مي‌كند. اين دو در يك شهر كوچك خوش‌منظره توقف مي‌كنند و با يك مراسم ازدواج روبه‌رو مي‌شوند (فيلم پر از صحنه‌هاي ازدواج است.) بينوش از ديدن اين مراسم ازدواج چهره‌اش بشاش مي‌شود و اصرار مي‌ورزد كه دو تايي‌شان با عروس و داماد عكس بگيرند كه اين خواسته البته بر خلاف ميل جيمز است.



بعضي از اهالي محل فكر مي‌كنند بينوش و جيمز زن و شوهر هستند و بينوش هم با استفاده از همين سوءتفاهم به جيمز مي‌گويد كه خودشان را زن و شوهر جا بزنند و از همين جاست كه يك سري بگو مگو‌هاي جالب بين آنها رد و بدل مي‌شود. داستان پيش از آن كه به يك پايان رقت‌انگيز ولي در عين حال راضي كننده برسد، در يك صحنه مهم در يك رستوران، تغيير مسيري ناگهاني و غير منتظره مي‌دهد.


شيمل كه براي اولين بار در يك فيلم سينمايي بازي كرده در اينجا مهارت خود در زمينه تفسير شخصيت‌هاي پيچيده اپرايي را به كار مي‌بندد تا در فيلمي كه فاقد موسيقي است، بازي كند.
او در فيلم، كمي درباره هنر صحبت مي‌كند و در مورد تأثير آن روي عموم و همين طور معناي «اصل» و رونوشت، به تفكر مي‌پردازد، البته در فيلمنامه خيلي به اين موضوع پرداخته نشده ولي ما زن و شوهر قلابي فيلم را كپي‌اي از يك زن و شوهر اصل مي‌بينيم؛ نكته‌اي كه در بسياري از نگاه‌ها ماند حضور «ژان كلود كاريه»، فيلمنامه‌نويس در يك صحنه كوتاه و دلچسب در قالب يك توريست دانا در فيلم است كه به جيمز در مورد رفتار با زنان توصيه‌هايي مي‌كند.
__________________
http://irupload.ir/images/6dzyzrzy0mmq77104rb.jpg

ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره! كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره!
توي پائيز مجاور، وسطاي ماه آذر، شد قرارمون كه باهم بزنيم به سيم آخر!


Babak Rahnama (New Song) :: Khodaye Man
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید