زلال
کجائی ای سر عالم (زلال عروضی پیوسته)
شکستـه میروم اینبار
به خاک غم نشسته میروم اینبار
کجـائی ای کـه شبیه ارس ، اسیر توأم
ز خویش هم گسسته میروم اینبار
چو خسته میروم اینبار
منم کـه شور خدائی
به دل زدم در انتـهای جـدائی
مگر به تشنه ی خود باز آب و تاب دهی
درآ به خلوت پُر مهـر و صفائی
کجاست جز تو دوائی؟
کجائی ای سَر عالم
ای آشنای ماه انور عالم !
دگر فتاده ام از پا به دست جور فلک
نظر نما برین مکدّر عالم
تو ای توانگر عالم!
شعر از : مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی ( دادا بلویردی )
|