
06-17-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
امیر خسرو دهلوی غزلیات امیر خسرو دهلوی
از درونم نمیروی بیرون
که گرفتی درون و بیرون را
نام لیلی بر آید اندر نقش
گر ببیزند خاک مجنون را
گریه کردم بخنده بگشا دی
لب شکر فشان میگون را
بیش شد از لب تو گریه ی من
شھد هر چند کم کند خون را
هر دم الحمد میزنم به رخت
زانکه خوانند برگل افسون را

سری دارم که سامان نیست او را
به دل دردی که درمان نیست او را
به راه انتظارم هست چشمی
که خوابی هم پریشان نیست او را
به عشق از گریه هم ماندم چه جویم
باران از کشتی که یاران نیست او را
فرامش کرد عمرم روز را ز اینک
شبی دارم که پایان نیست او را
خط نو خیز و لب ساده از آنست
خوش آن مضمون که عنوان نیست او را
ز خسرو رخ مپیچ ار گشت ناچیز
خیالی هست گرجان نیست او را

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|