موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 06-20-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


پرواز بالهایش را برایم به ارمغان آورد
نشانیی ساحلی که هر روز
هزاران بوسه از امواج می‌گیرد
وخورشیدی که مهمانانش را
همیشه در آغوش دارد
پرواز کن، بگریز
نه از های و هوی چماقداران
نه از درد گلوله‌ها
و نه از زجه هزارانت
از وحشت تکرار
از کابوس دردناک تکراری سی ساله
پرواز کن، بگریز
سالها، بر قله‌های دست نیافته خشک شده‌اند
کسی را نای صعود کردن نیست
از وحشت شغالها به کرکسها روی آورده‌اند
کرکسها کبوتران پیامبر شده‌ند
چشمها از بزرگ بینی خود
چنان کور شده‌اند
که صعود را در سرازیری می بینند
پرواز کن، بگریز
معنای رهائی دیگر رهائی نیست
هر بال زدنی پرواز نیست
هر قله‌ی در بلندی نیست
هر مناره‌ای قله نیست
بر مناره‌ها شغالان سرود رهایی میخوانند
و هزاران در تکرار تغییر میبینند
پرواز کن بگریز
تو را نای ماندن نیست
تو را زمان خواب دیدن نیست
این خواب نیست
این بیداری در فریاد گنگی است
که پیراهن آزادی پوشیده است
و نمی داند
این دستهای سبز
هنوز دستهای آلوده به شمشیرشان را
هنوز سنگهای سنگساران را
در قاب خانه خود دارند
و
آنرا به خونی سبز مزین کرده‌اند
و نمیداند سرود رهایی هر گز
زنجیرهای رنگین وزنش را بر هم نزده‌اند
این سرود رهایی نیست
این فرار به سوی دیوار سنگی است
این فرار در کوچه‌های بن بست است
پرواز بالهایش را برایم به ارمغان آورد
از وحشت کوچه‌های غرق شده در تکرار
بالهایش را پوشیدم

دیاکۆ
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید