نمایش پست تنها
  #69  
قدیمی 06-27-2010
saeman آواتار ها
saeman saeman آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
نوشته ها: 101
سپاسها: : 3

16 سپاس در 15 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ذکر چند نکته

[QUOTE=SonBol 2561;160294]سلام
یه عرض کوچیک دارم امیدوارم منو ببخشید به بزرگی خودتون...

اینکه قافیه خیلی مهمه مثلا در شعر saeman عزیز که خیلی هم زیبا بود در هجران و دوران الف و نون کلمات قافیه هستند حالا بحث اینجاست که هجران من - دوران من - چشمان من - جانان من - امکان من.... درسته اما مرنجانم و آنم خیر

در کل شعرتون زیبا بود و پر استعاره

سلام خسته نباشید
از لطف شما استاد گرامی نسبت به بنده حقیر ممنونم
از اینکه گفته اید مرنجانم وآنم با هجرانم ودورانم و... هم قافیه نمی شوند بسیار متعجب شدم
شما ملا حظه بفرمایید که آخرین مصوت در هجا ی پایانی به اضافه یک یا دو صامت پس از خودش از حروف مشترک قافیه است وحروف پس از این حروف مشترک ،از حروف الحاقی است مثلا در هجران ودوران هجای آخر "ران " است که مصوت "ا" و صامت نون از حروف اصلی است که نون در اینجا حرف روی است وهمینطور است کلمات مرنجانم ومثلا هجرانم ملاحظه بفرمایید که حرف "میم" از حروف الحاقی است وفرقی نمی کند که نقشش فاعلی باشد (هجران من) یا مفعولی (مرنجانم یعنی مرنجان مرا ) وفرقی نمی کند که یکی از کلمات اسم باشد ودیگری فعل وفرقی نمی کند که خود میم نقش فعل را بازی کند مثل "آنم" یعنی آن هستم

چند شاهد از ابیات حضرت حافظ :

چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کز چاکران پیر مغان کمترین منم

آب وهوای فارس عجب سفله پرور است
کو همرهی که خیمه از این خاک بر کنم

ملاحظه می فرمایید که منم با بر کنم هم قافیه شده اند با این که من اسم ولی بر کن فعل است میم در بر کنم شناسه فعل است ولی در منم نقش فاعلی دارد

یا مثلا:
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون میخورم وخاموشم

هست امید م که علی رغم عدو روز جزا
فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم

گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم

ملاحظه می فرمایید که ، هوشم ، ودوشم وخاموشم همان نقش هایی را دارند که کلمات مرنجانم ، هجرانم وآنم

هوشم ( که نقش میم مفعولی است ) و دوشم ( دوش من که نقش میم فاعلی (مضاف الیه )) می باشد و خاموشم یعنی خاموش هستم که میم در اینجا مطابق کلمه آنم نقش فعل را بازی می نماید

یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان وتنش

عرض ومال از در میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش

ملاحظه می فرمایید که فکنش با تنش هم قافیه شده اند با اینکه "ش" در فکنش نقش مفعولی دارد همچنانکه میم در مرنجانم ولی ش در تنش نقش فاعلی دارد همچنانکه میم در هجرانم

و....
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید