
06-28-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9
155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
/دستنوشتههاي خبرنگار اعزامي فارس به آفريقايجنوبي/-1
نان و نوشابه براي آفريقاييها، پول جام جهاني براي انگليس
خبرگزاري فارس: در حالي كه مردم آفريقايجنوبي خود را با نان و نوشابه سير ميكنند، فرسنگها آنسوتر انگليسيها در حال شمارش سود حاصل از برگزاري جام جهاني در اين كشور هستند.
به گزارش خبرگزاري فارس، "نفوذ و دخالت كشورهاي زورگو در كشورهاي ناتوان را استعمار مي نامند "؛ اين آخرين و بهترين تعريفي بود كه قبل از سفر به آفريقاي جنوبي از استعمار شنيده و خوانده بودم. اگر چه هضم چنين تعريفي در هزاره سوم برايم قابل درك نبود، اما جام جهاني 2010 و سفر به ژوهانسبورگ بسياري از ناگفته ها و ابهامات را با ديده هاي عيني برايم حل و فصل كرد.
درك استعمار و مشاهده عيني از بهره كشي انسان ها در هزاره فعلي با سفر به ژوهانسبورگ عينيت پيدا كرد و بايد اعتراف كرد كه تا حدود زيادي مرا به نحوه مديريت در جهان بدبين كرد.
آپارتايد واژه اي است كه هر مخاطبي با شنيدن آن به ياد آفريقاي جنوبي مي افتد. اين واژه انگليسي كه به معناي جدايي و تفكيك است سال ها ميان مردم سياه و سفيد پوست آفريقاي جنوبي جريان ساز بوده است. از اوايل دهه 90 ميلادي گفته مي شد كه دوران آپارتايد در اين كشور آفريقايي به پايان رسيده و برخلاف دوران گذشته، سياه و سفيد در كنار همديگر زندگي مي كنند اما مدتي زندگي در ژوهانسبورگ گواهي مي داد كه آپارتايد در جنوب آفريقا به پايان نرسيده و فقط شكل و شمايل آن تغيير كرده است.
شروع جام نوزدهم و ميزباني آفريقاي جنوبي بهانه اي شد كه بار سفر به اين سرزمين بسته تا در كنار هنرنمايي ستارگان فوتبال با حال و هواي آن نيز بشتر آشنا شوم.
الماس، طلا، دموكراسي، حقوق بشر، جاذبه هاي توريستي و .... مواردي بودند كه مرا قبل از سفر به ژوهانسبورگ اميدوار كرده بود تجارب جديدي را در اين كشور آفريقايي به دست آورم.
دوست داشتم رهايي از استعمار و زندگي آزاد را در ژوهانسبورگ تجربه كنم و ببينم پس از آن همه سال درگيري چطور مردم، آزادانه در كنار همديگر زندگي مي كنند. اينكه يك كشور آفريقايي براي اولين بار ميزبان مسابقات جام جهاني فوتبال شده، براي من و هر فرد ديگري شگفت انگيز بود و اين موضوع بيش از پيش انگيزه مي داد كه با سفر به جنوبي ترين كشور قاره سياه شرايط و امكانات را مورد ارزيابي قرار دهم.
* از ورود به فرودگاه مدرن ژوهانسبورگ تا خوردن نان و نوشابه
با ورود به فرودگاه "او آر تامبو " و با مشاهده بيش از 60 گيت ورودي، چنين به نظر مي رسيد كه پيشرفت و توسعه در اين كشور به حداكثر رسيده و بايد روزهاي خوشي را در آفريقاي جنوبي تجربه كرد.
زن و مرد و پير و جوان، از مدير ارشد گرفته تا يك كارگر دستفروش و نظافتچي همه به خوبي و با لهجه اصيل بريتانيايي به زبان انگليسي صحبت مي كنند در حالي كه اطلاعات تئوري نشان مي داد "زولو " زبان مادري ساكنين آفريقاي جنوبي است. استعمار اما آنقدر در اين كشور نفوذ كرده كه مردم آفريقاي جنوبي زبان مادري شان را فراموش كرده و به زبان انگليسي صحبت مي كنند.
فرودگاه با معماري نويني ساخته شده و كاركنان، ظاهر آراسته اي دارند و تصاوير متعدد ماندلا در كنار جام قهرماني جام جهاني در سالن هاي ورودي فرودگاه همه نگاه ها را به خود جلب مي كند.
به دليل ديرهنگام بودن ساعت ورود به ژوهانسبورگ بايد چند ساعتي را تا طلوع خورشيد در فرودگاه صبر كنم و به همين دليل در بدو ورود به سرزمين الماس با يك دستفروش هم صحبت مي شوم.
جواني 24 ساله كه براي دخل و خرج زندگي خود و پدر و مادرش دكه اي را در ضلع جنوبي سالن ورودي "او آر تامبو " اجاره كرده و با فروش تنقلات امرار معاش مي كند.
"كي كيتا " پس از خوردن مقداري از پسته هاي ايراني راحت تر ارتباط برقرار مي كند و از سختي هاي زندگي در كشورش مي گويد. از صحبت هايش چنين استنباط مي شود كه فقر در اين قاره بخش لاينفكي از زندگي ساكنين قاره سياه است و سرنوشت سياه ها با اين مقوله گره خورده است، بنابراين الماس و طلا نه تنها كمكي به نجات آنها نكرده بلكه بر مشكلات شان نيز افزوده است.
از الماس و طلا، آپارتايد و فاصله طبقاتي سياه ها با سفيدها در آفريقاي جنوبي سوال مي كنم و "كي كيتا " با صدايي بغض گرفته و براي تسكين دردهايش فقط نام ماندلا را بر زبان مي آورد. او معتقد است ماندلا براي آزادي سياه ها سال ها جنگيد، اما همچنان سفيدها در رفاه هستند و سياه ها در رنج.
تنها دلخوشي سياه ها به رهايي از اسارت و بردگي ختم مي شود و آنها در سرزميني كه به نام الماس نامگذاري شده، با اين سرمايه و بي نيازي بيگانه هستند.
اين فروشنده شب ها را در فرودگاه به صبح مي رساند و با طلوع خورشيد جاي خود را به خواهرش مي دهد و به خانه بر مي گردد تا براي امرار معاش فرد ديگري از خانواده اين ماموريت را بر عهده داشته باشد.
با شنيدن درد دل هاي كي كيتا تا صبح در فرودگاه منتظرم مي مانم تا با روشن شدن هوا خود را براي حضور در ورزشگاه ساكرسيتي و گرفتن آي دي جام جهاني آماده كنم.
بالاخره عقربه هاي ساعت روي عدد 6 مي رسند و هنگام ترك فرودگاه او آر تامبو و خداحافظي با دوست جديد آفريقايي فرار مي رسد. با پرداخت 100 دلار به راننده سيه چرده تاكسي مسافت 50 دقيقه اي را تا ورزشگاه اصلي جام جهاني طي كرده و خود را به ساكرسيتي مي رسانم.
*زمين هاي خاكي در فضاي بيروني ورزشگاه و نگراني از ميزباني مطلوب
پرداخت كرايه 100 دلاري به راننده تاكسي و مشاهده زمين هاي خاكي و نامرتب در فضاي بيروني ورزشگاه ساكرسيتي نگراني هايي را به وجود مي آورد و حس عجيبي مي گويد كه اين ميزباني با آنچه كه در جام جهاني 2006 در آلمان برگزار شده تفاوت بسياري دارد.
در يك صبح زمستاني و سوز آور در كنار كارگران، ماموران امنيتي، خبرنگاران و عكاسان خارجي در صف طولاني مي ايستم تا آي دي خود را دريافت كنم.
با گرفتن "آي دي " كار اصلي در ژوهانسبورگ آغاز مي شود. هر چند برنامه ارائه شده از سوي كشور ميزبان گواهي مي دهد كه هيچ امكانات مناسبي براي خبرنگاران در نظر گرفته نشده و بايد تا پايان مرحله گروهي روزهاي سختي را در هواي زمستاني آفريقاي جنوبي تجربه كرد.
پس از گذشت چند روز و بعد از آشنايي بيشتر با حال و هواي ژوهانسبورگ و آفريقاي جنوبي سوال تكراري "چرا آفريقا ميزبان جام جهاني شد " به ذهن خطور مي كند. آيا اين ميزباني رنگ و بوي سياست نمي دهد؟
سپ بلاتر و مسئولان فيفا بر چه اساسي با اين ميزباني موافقت كردند؟ الماس و طلا تا چه در اين ميزباني تاثير گذار بوده اند و نقش بانك هاي انگليسي در اين تورنمنت بزرگ جهاني چقدر است؟
در داخل شهر با ساختمان ها و مراكز تجاري گسترده اي روبرو هستيم و بزرگراه ها، امكانات توريستي مجهز و تردد خودروهاي آخرين مدل بسياري از لايه هاي فقر را در خود پنهان كرده و اين دليلي است كه در ساعات اوليه همگان را به اشتباه مي اندازد تا كمتر كسي از فقر و نا امني و مشكلات سخن براند، اما اقامت چند هفته اي و كنكاش در مورد ناگفته ها و مسايل پنهاني، ما را به سوي واژه اي تلخ، اما واقعي سوق مي دهد و آن واژه همان " استعمار " است.
در سرزميني كه به نام طلا و الماس نامگذاري شده قدم مي زنم، اما همچنان شاهد فقر در لايه هاي مختلف آن هستم. با مشاهده چنين وضعيتي بايد هم به استعمار فكر و حضور بيگانگاني كه از اين سرزمين سوء استفاده مي كنند را تائيد كرد.
خوردن نان و نوشابه ساده ترين راهي است كه مي توان به فقر شهروندان ژوهانسبورگ پي برد چرا كه هر توريستي به محض ورود به اين شهر مي بيند كه تا چه مصرف نوشابه بين شهروندان بالا است و بسياري از مردم اين شهر با آن و ناني كه مثل نان باگت خودمان است خودشان را سير مي كنند.
جام جهاني بزرگ ترين تورنمنت ورزشي است، اما در جريان برگزاري همين مسابقات، فقر كاري مي كند كه كاركنان فرصت را غنيمت شمرده و دست به اعتصاب بزنند.
ماموران امنيتي در اوج مسايل امنيتي از كار دست مي كشند و به دليل كمبود حقوق ماهيانه به خانه هايشان مي روند.
"بن گيفت "، يكي از ماموارن امنيتي ورزشگاه اليس پارك ژوهانسبورگ است كه در جريان ديدار تيم هاي ملي برزيل و كره شمالي به همراه ساير ماموران دست به اعتصاب زد.
وي در گفت و گو با خبرنگار اعزامي فارس به آفريقاي جنوبي به مشكلات زندگي اش اشاره مي كند و مي گويد: ما فكر مي كرديم با ميزباني جام جهاني شرايط بهتري پيدا خواهيم كرد، اما نه تنها اين اتفاق رخ نداد بلكه وضعيت براي زندگي و امرار معاش براي ما مشكل تر از قبل شد. سود اين ميزباني به سياه ها تعلق ندارد بلكه انگليسي ها و شركت هاي تجاري ماحصل آن را خواهند برد. به عنوان يك مامور من نگران پايان مسابقات جام جهاني هستم چرا كه با اتمام مسابقات بار ديگر سياه پوستان بايد در بدترين شرايط به حيات خود ادامه هند.
* چهره زشت فقر در چهارراه هاي شهر رنگين كمان
با حضور در مناطق فقير نشين بر شدت بد بيني هايم افزوده مي شود و دوباره از خود سوال مي كنم كه پول هاي الماس و طلا به جيب چه كساني واريز مي شود و چرا همچنان سياه ها در بدبختي زندگي مي كنند.
بسياري معقتدند فقر ماحصل آپارتايد در آفريقاي جنوبي است، اما بايد پذيرفت كه تاثير استعمار بيش از هر چيز ديگري خودنمايي مي كند.
شايد در چند سال اخير رشد اقتصادي در اين كشور سير صعودي داشته، اما آمار نشان مي دهد بيشتر سودهاي مالي به حساب هاي دولتي انگليس و رژيم صهيونيستي واريز شده چرا كه بزرگ ترين بانك هاي فعال در آفريقاي جنوبي كه بيشترين ميزان گردش پول در آنها جريان دارند متعلق به اين كشورها است.
تاريخ آفريقاي جنوبي گواهي مي دهد كه اين كشور ثروتمند تحت استعمار كشورهاي متعددي از جمله پرتغال، هلند و انگليس بوده و همچنان نيز مي توان ادعاي تداوم استعمار در اين كشور را مورد تائيد قرار داد.
در سال 1833 بريتانيا كه آفريقاي جنوبي را به عنوان مستعمره خود در اختيار گرفته بود نظام برده داري را در اين كشور لغو شده اعلام كرد، اما مشاهده شرايط فعلي گواهي مي دهد كه در همان زمان انگليسي ها برنامه ريزي هاي لازم را براي گذر از استعمار كهنه به سوي استعمار نوين آغاز كرده بودند و همچنان نيز سايه شوم استعمار به خوبي احساس مي شود.
ميزباني جام جهاني 2010 در آفريقاي جنوبي كليد خورد و همگان بر اين باورند كه با اين ميزباني سود كلاني به خزانه دولتي اين كشور وارد خواهد شد. بيلان كاري و سودهاي واريز شده در بانك هاي THE WEST BANK و FOREIGN CONTROLLED BANKS نشان مي دهد همچنان بيگانگان در اولويت هستند و اگر قرار باشد منفعتي از اين ميزباني در نظر گرفته شود، خارجي ها نهايت سود را خواهند برد.
توريست هاي بيشتر كشورهاي جهان با خطوط هوايي امارات ايرلاين خودشان را به آفريقا رساندند. اين خط هوايي اگر چه به نام امارات است، اما بيشترين سود آن به نام انگليسي ها است و محل اقامت بيش از 2 ميليون نفري كه به كيپ تان، پرتوريا، ژوهانسبورگ، دوربان و ... سفر كرده اند، هتل هايي است كه متعلق به انگليسي ها، آمريكايي ها و صهيونيست ها است. در شرايط بحران اقتصاد جهاني به نظر مي رسد ميزباني جام جهاني به نام آفريقا و به كام غير آفريقايي ها و سرمايه داران جهاني باشد.
در روزهاي اول سفر به ژوهانسبورگ دفاع همه جانبه بلاتر و دوستانش از ميزباني آفريقاي جنوبي چندان سوال برانگيز نبود، اما با گذشت چند روز و با مشاهده سرمايه هاي غربي به ويژه با لمس كردن استعمار، چندان به دفاعيات رئيس فيفا شك نكردم و فقط خودم را به كار رسانه اي در اين كشور مشغول كردم.
شايد اين روزها علاقمندان به فوتبال در زمينه مالي فكر و ذكرشان را به سود حاصل از فروش وووزلاهاي چيني در آفريقا معطوف كنند، اما در پس اين اقتصاد خرد، درآمدهاي ميليارد دلاري وجود دارد كه انگليس بيش از هر كشوري از آن بهره مي برد.
تيم ملي انگليس روزهاي خوشي را در سرزمين الماس و طلا تجربه نكرد و با حواشي بسيار دست و پنجه نرم كرد و سرانجام با شكست تحقيرآميز برابر آلمان حذف شد، اما در مقابل، سيستم استعماري به جا مانده از بريتانيا بار ديگر به دولتمردان و اقتصاد دانان آن كمك كرد كه در جنوب قاره سياه علاوه بر طلا و الماس اين بار با يك توپ گرد و مستطيل سبز ميلياردها دلار به جيب زده و سياه ها را در سرزمين مادري شان با فقر، تنگدستي، بيماري و .... تنها بگذارند.
نه تنها فوتبال بلكه هيچ مقوله ديگري از جمله الماس، طلا، نفت يا هيچ چيز ديگري نمي تواند با استعمار مبارزه كند و اين پديده شوم و به روز شده را از بين ببرد.
شايد بتوانند براي پاك كردن صورت مسئله، سياه ها را در برخي از حوزه هاي ورزشي، سياسي و فرهنگي نمايان تر جلوه دهند، اما استعمار نوين در نقطه سرنوشت ساز بر هر چيز برتري دارد. سياه براي خودنمايي فقط بايد در ظاهر پيروز شود چرا كه برتري واقعي و چيره گي مالي در جاي ديگري ديكته مي شود و برندگان آن از پيش تعيين شده هستند.
جام جهاني 2010 و ميزباني آن از سوي آفريقاي جنوبي نيز در همين مقوله استعمار نوين گنجانده مي شود چون برنده واقعي آنهايي هستند كه سود مالي را مي برند بدون آنكه كمكي به فقراي قاره سياه شود.
آفريقا ميزبان مي شود و ميلياردها دلار وارد آن مي شود، اما از درصد فقر، مرگ بر اثر بيماري هايي مانند مالاريا، ايدز، گرسنگي و ... كاسته نمي شود. نه تنها از فاصله طبقاتي سياه ها با سفيدها كاسته نمي شود بلكه بر شدت آن نيز افزوده مي شود.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|