اولین بار تو راهرو دیدمش
یه لباس قهوه ای خوش رنگ تنش بود و زلفشو تند تند تکون میداد تا جلب توجه کنه
خیلی ملایم و نرم از کنارم گذر می کرد
خیلی آروم نزدیکش شدم و سعی کردم کاری کنم که نترسه و فرار نکنه
کاملا توجه منو به خودش جلب کرده بود
دستمو بردم طرف زمین ولی سعی کردم خیلی ملایم رفتار کنم و چیزی لو نره
آخه یه سورپرایز براش داشتم
دمپایی رو درآوردم و محکم زدم تو مخش و مخش ولو شد رو زمین
سوسک خوشگلی بود... خدا رحمتش کنه!!!!!!!!!!!!!!!
اینجوری اولین سوسک رو تو راهروی خونه جدیدمون دیدم و با اون آشنا شدم!!
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|