نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 07-02-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز می خوام باهاتون حرف بزنم . . .
دلم خیلی گرفته . . .
اندازه ی یه آسمون غصه توش جمع شده . . .


یه روزایی هست که دلم می خواد سرمو بذارم تو بغل یه نفر که بوی محبت میده . . .
و با تمام وجودم زار بزنم . . .


یه شبایی هست که می خوام با یکی حرف بزنم . . .

یه وقتایی هست که دلم می خواد یه نفر به حرفام گوش کنه . . .
به حرفام گوش کنه . . .
فقط گوش کنه . . .

ونگام کنه ...

تو نگاش ترحم وتمسخرو سرزنش نباشه


یه گرما یه حرارت یه چیزی باشه که ادم ذوب بشه ...


یه وقتایی شده می خوام یه نفر با تمام قدرتش بزنه تو گوشم . . .

و بعدش من تو چشاش ببینم که با عشق این کار و کرده . . .

یه وقتایی شده می خوام تو اتاقم بلند بلند حرف بزنم داد بزنم بخندم گریه
کنم هیشکی هم بهم نگه هییییییییییییییییییییییییس مگه دیوونه شدی...

یه وقتایی شده میخوام مثل همه ادمایی که به صورتشون ماسک نیست
باشم غم وغصمو با تمام وجود از تو دلم بیارم بیرون وبپاشم تو صورتم
میخوام یه روز خودم باشم نمیخام شب تا صبح اشک بریزم وصبح تا
شب با یه خنده مصنوعی دل ببرم ...وای پونه خوش به حالت اینقدر شادی ...
حالم از خودم به هم میخوره ...

یه وقتایی شده میخوام اینفدر خوددار وخودخور نباشم و خیلی راحت گریه
کنم نترسم کسی اشکامو ببینه .........

یه وقتایی شده میخام دست رامبد رو بذارم رو قران وقسمش بدم اگه داره
بازیم میده دیگه تمومش کنه چون دیگه قدرت وطاقت یه تقلب دیگه رو ندارم...
یه وقتایی شده میخوام تو چشمای خمارش زل بزنم وبی هیچ احساسی
بگم برام مهم نیست چه غلطی میکنی با کیا میگردی با کیا رابطه داری
دوست داشتنت برام مهم نیست گورت رو گم کن و....

یه وقتایی شده میخوام مادرم پیشم بود ومن سرم رو میذاشتم رو سینش
وهیچ وقت بلندنمیکردم................
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید