نمایش پست تنها
  #22  
قدیمی 07-05-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض پیش از اینها فكر میكردم خدا


پیش از اینها فكر میكردم خدا



پیش از اینها فكر میكردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس وخشتی از طلا
پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره پولكی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او كهكشان رعد و برق شب صدای خنده اش
سیل و طوفان نعره توفنده اش
دكمه پیراهن او آفتاب
برق تیغ و خنجر او ماهتاب
هیچكس از جای او آگاه نیست
هیچكس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین

بود اما در میان ما نبود
مهربان و ساده وزیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین، از آسمان،از ابرها
زود می گفتند این كار خداست
پرس و جو از كار او كاری خطاست
آب اگر خوردی ، عذابش آتش است
هر چه می پرسی ،جوابش آتش است
تا ببندی چشم ، كورت می كند
تا شدی نزدیك ،دورت می كند


كج گشودی دست، سنگت می كند
كج نهادی پای، لنگت می كند
تا خطا كردی عذابت می كند
در میان آتش آبت می كند
با همین قصه دلم مشغول بود
خوابهایم پر ز دیو و غول بود
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می كردم همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود


مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
مثل تكلیف ریاضی سخت بود
*****
تا كه یكشب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر
در میان راه در یك روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا


زود پرسیدم پدر اینجا كجاست
گفت اینجا خانه خوب خداست!
گفت اینجا می شود یك لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند
با وضویی دست ورویی تازه كرد
با دل خود گفتگویی تازه كرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست اینجا در زمین؟
گفت آری خانه او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان وساده وبی كینه است
مثل نوری در دل آیینه است

می توان با این خدا پرواز كرد
سفره دل را برایش باز كرد
می شود درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چكه چكه مثل باران حرف زد



قیصر امین پور

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید