نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 07-09-2010
vinny آواتار ها
vinny vinny آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2010
محل سکونت: بهشت
نوشته ها: 41
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
پیش فرض

Sleepless


بی قرار




And I often sigh

I often wonder why

I'm still here and I still cry

و بسی آه می کشم

بارها تعجب می کنم که چرا

من هنوز اینجا هستم و هنوز گریه می کنم


And I often cry

I often spill a tear

Over those not here

But still they are so near

و چه بسیار گریه می کنم و اشکی می ریزم

برای آنها که اینجا نیستند

ولی هنوز خیلی نزدیک (احساس می شوند) هستند


Please ease my burden

لطفا مرا از این فشار خلاص کن


And I still remember

A memory and I weep

In my broken sleep

The scars they cut so deep , cut so deep

و هنوز به خاطر می آورم

خاطره ای را و اشک می ریزم

در خواب پریشان و آشفته من

آنها زخمهای عمیق ایجاد می کنند، بسیار عمیق


Please ease my burden

Please ease my pain

لطفا این فشار را از دوش من بردار

لطفا درد مرا تسکین بده


Surely without war there would be no loss

Hence no mourning, no grief, no pain, no misery

No sleepless nights missing the dead ... Oh, no more

No more war

مطمئنا بدون جنگ هیچ تلفات و خساراتی وجود نخواهد داشت

از این به بعد، هیچ ماتم و سوگی، هیچ اندوهی، هیچ دردی، هیچ بدبختی

هیچ شب نا آرامی، گم کردن مرده ای(مفقود الاثر در جنگ) .... اه کافیست

جنگ بس است
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید