
07-13-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتا که می بوسم تو را
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنـم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنـم
گفتا ز بخت بــــد اگر ، ناگــــه رقیب آیـــد ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخــی های مـی گـــر نا گوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبـــــم ، آنرا گـــــوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را درآن عریان تماشا می کنم
گفتــا که از بی طاقتـــی دل قصد یغما می کند
گفتـــم که با یغمـــا گــران بــاری مدارا می کنم
گفتا کــه پیــوند تو را با نقد هستــی می خــرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنـــم
گفتــا اگر از کــوی خــود روزی تو را گفتــم بــرو
گفتــم که صد سال دگــر امــروز و فردا می کنم
شعر :سیمین بهبهانی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|