نماشون یا همون نماشون سر = به هنگام غروب میگیم.
هاها...
راستی یه نوشته بود که خیلی قدیمیه و یادمه وقتی ابتدایی بودم خوندم. یه چیزاییش یادمه.شاید شنیده باشین.
نامه عاشقانه. مخلوط فارسی و مازندرانی
من شبها به عشق تو وشنا بتیم میخوابم و روزها تیسابه لینگ در تیل تپیل راه میروم. یک روز خواستم پلا درست کنم، از قضا پلا رندی شد و می گلی سر جر بورده.
دیگه خیلی یادم نیست.
راستی اگه کسی آهنگ محلی تونده پیدا هاکنه لینکه دانلود بیله...
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
.
.
.
|